2 اثر از قصاید در دیوان اشعار نشاط اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار نشاط اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار نشاط اصفهانی

1 هوا باد و هوس باران طمع خاک و خطر خضرا در این گلشن زهی نادان که بندد دل گشاید پا

2 مرا از طرف این هامون نشد حاصل جز این کاکنون بپا دارم بسی منت ز خار و بر سر از خارا

3 در این سودا اگر سودی بود در نیستی باشد چه حاصلها که رند از سبحه دارد زاهد از مینا

4 بشاخ گل بجام مل گشایی دست و بندی دل یکی پیوسته با حارو یکی بشکسته از خارا

1 چیست آن روشندلی کز تیره سنگش گوهر است عاشقی روشن ضمیر و دلبری سیمین بر است

2 گه دلش از سنگ و گه ز آهن ولی سنگین دلش از دل عشاق و طبع دلبران نازکتر است

3 ساده لوح و پاکدل چون عاشقان آمد ولی هر زمانش چون هوسناکان نگاری در بر است

4 عارض خوبان فروزان است ز آه عاشقان روی این ز آهی زروز عاشقان تیره تر است

1 این همان ساحت جنت اثر است باجنانی و جهانی دگر است

2 این روانست روان یا آب است این حیات است عیان یا شمر است

3 بر سر خاره گل بیخار است در میان حجر اصل شجر است

4 از حجر بسکه گل و لاله دمید کس نداند که حجر یا شجر است

1 باد نوروزی مگر از کوی جانان می‌رسد کز شمیمش بر تن افسردگان جان می‌رسد

2 باز فراش صبا در مقدم سلطان گل از پی آرایش بستان شتابان می‌رسد

3 سبزه تا آرد خبر از گل به بلبل در چمن چون شتابان پیکی از شبنم خَوی‌افشان می‌رسد

4 رشک گردون شد چمن از گل کنون بر چرخ پیر سدهزاران طعنه از اطفال بستان می‌رسد

1 بزم غیب از شمع ذاتش چون منور داشتند پرده داران صفاتش پرده بر در داشتند

2 خواست بر نامحرمان پیدا شود حسن ازل محرمانش صد ره از اول نهان تر داشتند

3 شاهدان غیب را دادند اطوار ظهور رویشان بس در ظهور خویش مضمر داشتند

4 خامه ی اظهار چون بر لوح امکان نقش بست از نخستین صورت نوری مصور داشتند

1 بشکل جام می آمد هلال عید پدید اشارتیست که دور هلال جام رسید

2 کسی ندیده قرین مهر با هلال و کنون ز شکل جام و می آمد هلال و مهر پدید

3 چه نقشهای غریب و چه رنگهای عجیب که نقشبند بهاری بروی باغ کشید

4 برون ز زیر سفیداب سوده شد زنگار عیان ز توده ی زنگار زعفران گردید

1 طلع الصبح و فاضت الانوار یکی از خفتگان نشد بیدار

2 پند گیرید چند ازین غفلت شرم دارید تا کی این پندار

3 ای بس آزادگان سرو خرام پای خجلت بگل درین گلزار

4 ای بسا زیرکان پرمایه دست حسرت بسر درین بازار

1 عید است و دارد هر کسی فکر نثار مجلسی گیرم تو از زر مفلسی گوهر فشان جای زرش

2 قانون مدحت ساز کن مدح ملک آغاز کن درج معانی باز کن گوهر فشان شو بر درش

3 در شاد باش عید همایون و ستایش شاه آن آهوان نغز بین بر طرف گلبرگ ترش

4 آن آهوان نغز بین بر طرف گلبرگ ترش طرف گلستان سبز بین از نافه ی جان پرورش

1 بر لاله ژاله میچکد از ابر مشکفام خوشتر ز ژاله باده و بهتر زلاله جام

2 صبح است و بزم عید و می و مطرب و نبید دولت مدید و بخت سعید و جهان بکام

3 گلزار را طراوت و ایام را نشاط افلاک را سعادت و آفاق را نظام

4 در زلف روی ساقی و در شیشه عکس می کالبدر فی الدجیه و الشمس فی الغمام

1 سوی تهران خویش را از اصفهان آورده‌ام یا که از گلخن مکان در گلستان آورده‌ام

2 یا که از دارالحوادث بار رحلت بسته‌ام رخت هستی جانب دارالامان آورده‌ام

3 یا که گویی از بلای زاهدان جان برده‌ام نیم‌جانی بر در پیر مغان آورده‌ام

4 راست گویم داشتم یک چند در دوزخ مقام وین زمان جا در بهشت جاودان آورده‌ام

آثار نشاط اصفهانی

2 اثر از قصاید در دیوان اشعار نشاط اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار نشاط اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.