1 یارب این قصریست از جنت بگلزار آمده یا نه گلزار است خود جنت پدیدار آمده
2 نیلگون دریاچه اش بین گر ندیدی تاکنون آسمانی گاه ثابت گاه سیار آمده
3 نیست این عکس فلک پیدا در آبش کاسمان دیده تا بر رفعت قصرش نگونسار آمده
4 وینکه بینی بر فرازش نیست چرخ و اختران عکس گلزار است و گل کانجا نمودار آمده
1 بشکل جام می آمد هلال عید پدید اشارتیست که دور هلال جام رسید
2 کسی ندیده قرین مهر با هلال و کنون ز شکل جام و می آمد هلال و مهر پدید
3 چه نقشهای غریب و چه رنگهای عجیب که نقشبند بهاری بروی باغ کشید
4 برون ز زیر سفیداب سوده شد زنگار عیان ز توده ی زنگار زعفران گردید
1 بر لاله ژاله میچکد از ابر مشکفام خوشتر ز ژاله باده و بهتر زلاله جام
2 صبح است و بزم عید و می و مطرب و نبید دولت مدید و بخت سعید و جهان بکام
3 گلزار را طراوت و ایام را نشاط افلاک را سعادت و آفاق را نظام
4 در زلف روی ساقی و در شیشه عکس می کالبدر فی الدجیه و الشمس فی الغمام
1 پیش که آسمان دهد زیب سریر خاوری خسرو شرق پا نهد بر سر تخت گوهری
2 بر اثر مسبحان مرغ سحر نشید خوان نی زحجاز و اسفهان یا که به تازی و دری
3 از اثر سرود آن دیده نبسته اختران چشم گشودم و نمود آب بچشم اختری
4 ناگه از لب سروش آمدم این سخن بگوش ای که نشسته ای خموش از چه بغفلت اندری
1 شاه جهان خسرو عالم تویی شاه نه شاهنشه اعظم تویی
2 خرمی دهر ز عید آنکه زو عید بدهر آمده خرم تویی
3 پشت ظفر، روی هنر، چشم عقل دست کرم، جود مجسم تویی
4 شاد بتو عید و تو از عید شاد عید جهان شادی عالم تویی
1 بزم غیب از شمع ذاتش چون منور داشتند پرده داران صفاتش پرده بر در داشتند
2 خواست بر نامحرمان پیدا شود حسن ازل محرمانش صد ره از اول نهان تر داشتند
3 شاهدان غیب را دادند اطوار ظهور رویشان بس در ظهور خویش مضمر داشتند
4 خامه ی اظهار چون بر لوح امکان نقش بست از نخستین صورت نوری مصور داشتند
1 ای آنکه وصفت راهمی برتر زامکان دیده ام حس و هم چون بیند ترا دروهم زانسان دیده ام
2 از پایه ی قدرت همی کامد فزونتر هر دمی در درگهت کانرا همی برتر زکیوان دیده ام
3 هر شام دامان فلک پر ز اشک خونین شفق هر صبح دست آسمان سوی گریبان دیده ام
4 آن بود از رایت خجل این پیش قدرت منفعل قدر فلک پیموده ام خورشید تابان دیده ام
1 این همان ساحت جنت اثر است باجنانی و جهانی دگر است
2 این روانست روان یا آب است این حیات است عیان یا شمر است
3 بر سر خاره گل بیخار است در میان حجر اصل شجر است
4 از حجر بسکه گل و لاله دمید کس نداند که حجر یا شجر است
1 خیر مقدم ای همایون موکب شاه جهان حبذا ای همرکابت فتح و نصرت همعنان
2 فتح اندر فتح از جیشت رکاب اندر رکاب نصر اندر نصر از خیلت عنان اندر عنان
3 پشت اندر پشت در حفظت سپر اندر سپر روی اندر روی بر خصمت سنان اندر سنان
4 تیرش اندر دیده هر جانب نظر آرد قیاس تیغش اندر چهره هر سو روی بگذارد کمان