1 ای آنکه وصفت راهمی برتر زامکان دیده ام حس و هم چون بیند ترا دروهم زانسان دیده ام
2 از پایه ی قدرت همی کامد فزونتر هر دمی در درگهت کانرا همی برتر زکیوان دیده ام
3 هر شام دامان فلک پر ز اشک خونین شفق هر صبح دست آسمان سوی گریبان دیده ام
4 آن بود از رایت خجل این پیش قدرت منفعل قدر فلک پیموده ام خورشید تابان دیده ام
1 زیباترین اشیا فرخترین اعیان از هرچه هست پیدا وز هرچه هست پنهان
2 از مرغها هزار است از وقتها سحرگه از فصلها بهار است از نوعهاست انسان
3 از عهدها شباب است از آبها شراب است از انجم آفتاب است از ماههاست نیسان
4 از سنگها دل دوست از عیشها غم اوست از تیغهاست ابرو از دشنههاست مژگان
1 آسمانی دیگر است این بر فراز آسمان یا بهشت جاودان است آشکارا در جهان
2 خاک او جنت نشان است آب او کوثر صفت باد او چون طره ی حورا و شان عنبر فشان
3 ساکنان عرش با سکان فرشش همنشین طایران قدس با مرغان بامش همزبان
4 لامکان است و در آن تابان صفات ذوالجلال یا مکان سایه ی یزدان شد این خرم مکان
1 ای مایه روح و راحت جان ای خاک تو به ز آب حیوان
2 ای ساحت دلگشای اشرف ای روضه ی جانفزای رضوان
3 ای غنچه گلبنت سخن سنج ای سوسن گلشنت زبان دان
4 بادت چه عجب اگر برد دل آبت چه عجب اگر دهد جان
1 خیر مقدم ای همایون موکب شاه جهان حبذا ای همرکابت فتح و نصرت همعنان
2 فتح اندر فتح از جیشت رکاب اندر رکاب نصر اندر نصر از خیلت عنان اندر عنان
3 پشت اندر پشت در حفظت سپر اندر سپر روی اندر روی بر خصمت سنان اندر سنان
4 تیرش اندر دیده هر جانب نظر آرد قیاس تیغش اندر چهره هر سو روی بگذارد کمان
1 یارب این قصریست از جنت بگلزار آمده یا نه گلزار است خود جنت پدیدار آمده
2 نیلگون دریاچه اش بین گر ندیدی تاکنون آسمانی گاه ثابت گاه سیار آمده
3 نیست این عکس فلک پیدا در آبش کاسمان دیده تا بر رفعت قصرش نگونسار آمده
4 وینکه بینی بر فرازش نیست چرخ و اختران عکس گلزار است و گل کانجا نمودار آمده
1 پیش که آسمان دهد زیب سریر خاوری خسرو شرق پا نهد بر سر تخت گوهری
2 بر اثر مسبحان مرغ سحر نشید خوان نی زحجاز و اسفهان یا که به تازی و دری
3 از اثر سرود آن دیده نبسته اختران چشم گشودم و نمود آب بچشم اختری
4 ناگه از لب سروش آمدم این سخن بگوش ای که نشسته ای خموش از چه بغفلت اندری
1 ای گدایی درت مایه صاحب جاهی فخرها کرده بدوران تو شاهنشاهی
2 مانده سر گشته بره چرخ هم از گام نخست خواست با پایه ی قدر تو کند همراهی
3 خاک پای تو بود چشمه ی حیوان و رسید سد سکندر بدرت بی خطر گمراهی
4 تا نبیند بمراد تو بجز عکس مراد عمر بد خواه تو ایمن بود از کوتاهی
1 شاه جهان خسرو عالم تویی شاه نه شاهنشه اعظم تویی
2 خرمی دهر ز عید آنکه زو عید بدهر آمده خرم تویی
3 پشت ظفر، روی هنر، چشم عقل دست کرم، جود مجسم تویی
4 شاد بتو عید و تو از عید شاد عید جهان شادی عالم تویی