قلیان نه اگر آتش عشقش بسر از نیر تبریزی رباعی 1
1. قلیان نه اگر آتش عشقش بسر است
دائم ز چه با دود دل و چشم تر است
...
1. قلیان نه اگر آتش عشقش بسر است
دائم ز چه با دود دل و چشم تر است
...
1. یارب ز سپاه قهر خیلی بفرست
بر رفع خسان زکوه سیلی بفرست
...
1. ترکی که ز خون خیره پروا نکند
از آه ستم کشان محابا نکند
...
1. حاشا که بچشم من شبی خواب آید
چون یادم از آن طرّۀ پرتاب آید
...
1. ای برده قرار و صبر و تاب از دل ریش
لرزان بسر موی تو دلهای پریش
...
1. در بزم می از لطافت جام و مدام
افتاده معاشرین در اندیشۀ خام
...
1. ای باذر قول نیرّ این طرفه پیام
برگوی بطرز پخته با مفتی خام
...
1. پرتاب پریده را بشست آوردن
شکرّ ز عصارۀ کیست آوردن
...
1. رویی که عرق چو ژاله میروید از او
تاثیر می دو ساله میروید از او
...
1. رخسار بدست زلف جادو دادی
بنگر سپهی را چه قدر رو دادی
...