بر این از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 13
1. بر این جای از این کتاب سخن اندر کارکن و کارپذیر واجب آمد گفتن، از بهر آنکه ترکیب بر مرکَّب از مرکِب پدید آید و مرکِّب فاعل است و مرکَّب منفعل است. و این (از کتاب های خدای است – سبحانه - ، از بهر آنکه چو جوهری فعل پذیر ظاهر است، این جوهر همی ثابت کند سوی ما مر) جوهری را که فاعل است، از بهر آنکه انفعال اندر او ثابت است. وز بهر آن گفتیم که این از نبشته های خدای است (که نبشته گفتاری باشد از نویسنده) که آن گوینده مر آن گفتار را جز بدان عبارت نگوید، چنین که صانع حکیم بدانچه جوهری منفعل پدید آورده است مر آن را نبشته (کرده است که بدان) نبشته همی گوید که فاعلی هست که فعل حق مر او راست، تا چو خردمندان اندر جوهر منفعل نگرند، غرض نویسنده او را به اثبات (فاعل از) او بر خوانند، و ما به جای خویش (از این کتاب) اندر کتاب خدای (تعالی) سخن در (شرح) گوییم.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
هر چند از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 14
1. هر چند که اندر درست کردن انفعال جسم اثبات حدث عالم جسمی کردیم، خواهیم که قولی تمام مفرد اندر حدث (عالم) بگوییم تا نفوس راه جویان را سوی علم حقیقت دلیلی باشد و توفیق بر آن از خدای تعالی خواهیم – جل و علا - .
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
پس از از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 15
1. پس از آنکه سخن اندر حدث عالم به قدر کفایت گفته شد، قول اندر اثبات صانع حکیم واجب آمد گفتن. و هر چند که اندر بیان حدث عالم، ایجاب صانع مر عقلا را ظاهر کردیم، خواهیم که قولی شافی اندر اثبات صانع بگوییم به تصریح، تا چو خردمندان بر این قول مطلع بباشند، دامن دین حق را به دست اعتقاد درست بگیرند وز مکر و کید و دام معطلان بپرهیزند و بدانند که آن کس ها که مر حکمت را از رسول (حق) نیاموختند، پس از آنکه خدای تعالی گفته بود (، قوله) : ( ویعلمهم الکتب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلل مبین ) ، و از ذات ناقص خویش سخنان بی اصل الفغدند و مر آن را اندر تعطیل و تهمیل مرتب کردند تا مر ضعفای خلق را بدان (صید خویش گرفتند و اندر هلاک و رنج جاویدی افکندند، مانند عنکبوتان بودند، از بهر آنکه عنکبوت خانه ضعیف را از ذات خویش پدید آرد و بسازد بی هیچ اصلی تا بدان مر جانوران ضعیف را از) مگس و پشه صید کند و به هلاک اندر (افکندشان. و خدای تعالی اندر این گروه همی گوید) بدین آیت، قوله : ( مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون ).
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
واجب از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 16
1. واجب شد بر ما که بر اثر اثبات صانع حکیم، اندر چه چیزی صانع عالم جسم سخن گوییم و مر جویندگان حقایق را به تدریج از شناخت جسمانیات به اثبات روحانیات رسانیم تا چو بدین مراتب بر آیند اندر علم، پس از آن سوی علم توحید راه بیابند، از بهر آنکه هر که مر آفریدگان را نداند مر آفریدگار را نتواند دانستن، و هر که آفریده جز مر جسمانیات را نداند، جز جسمانی مر خدای را نداند، و این شرکی محض است و خدای مر شرک را نیامرزد، چنانکه همی گوید، قوله: (ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشا).
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
(عادت از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 17
1. (عادت بیشتر از حکمای دین آن بوده است که به آغاز کتاب سخنی اندر توحید گفته اند که یعنی صواب آن است که نخست سخن از خدای گفته شود که نخست اوست. و ما گوییم که بر خردمندان واجب است که سخن بر ترتیب گویند و از آفریدگان سخن آغاز کنند و به آفریدگار رسانندش. و چو همی بیند که نخست مردم را حواس آمد از آفرینش و پس از آن به زمانی دراز محسوسات را به حواس اندر یافت، آن گاه عقل بدو سپس از آن پیوست و حواس مر او را از محسوسات بر معقولات دلیل شد، باید که خردمند نخست سخن اندر محسوسات گوید اندر مصنفات خویش، آن گاه به تدریج مر شنوندگان و خوانندگان را به شناخت توحید رساند. و ما چو اندر این کتاب تا این غایت سخن گفتیم اندر آنچه واجب آمد بر ترتیب آفرینش، صواب آن دیدیم که بر این جایگاه اندر مبدع حق و ابداع و مبدع سخن گوییم و ار او به حجت های عقلی مر قول گروهی را که اختراع و ابداع را منکر شدند و سوی اثبات مبدع حق راه نیافتند- چو مردین حق را از رسول مصطفی (ص) نپذیرفتند و از این پس هواس هلاک کننده خویش رفتند- به قولی مشروح بگوییم و باطل بنماییم، چنانکه موحدان عالم ما را بر درستی آن گواهی دهند. و بر اختصار سخن بگوییم، نه چنانکه پیش از ما مصنفانی گفته اند بی بنیادی استوار و بی استشهادی از اعیان عالمی بر درستی آن و بدان بر ضعفای امت ریاست جسته اند و سخن را به نام های غریب و گفته های بی معنی بیاراسته اند تا متابعان ایشان گمان بردند که این سخنانی سخت بلند است و مر عجز را به نادانستن از آن مقصود گوینده را سوی خویش گرفتند. و این قول مشروح که ما قصد آن کردیم که بگوییم، آن است که گوییم: هر موجودی که در عالم جسمانی است معلول است و هر معلولی به علت خویش پیوسته است و محدث است. پس عالم که معلول است محدث است و مر محدث را قدیم علت است و علت از معلول جدا نشود. و آنچه وجود او به وجود جز او باشد و از او جدا نشود، جفت کرده باشد و مر جفت کرده را جفت کننده لازم آید. و آن جفت کننده که مر علت را با معلول جفت کند، عالی باشد و او فرد احد صمد باشد بی هیچ پیوستگی که مر چیزی را با او باشد، بدانچه مبدع از او اثر باشد و مر اثر را با موثر پیوستگی نباشد.)
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
بر عقب از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 18
1. بر عقب اثبات مبدع حق – (پس) از آنکه سخن اندر لطایف و کثایف گفته شده است – سخن گوییم اندر قول و کتابت خدای تعالی، ( از بهر آنکه اندر کتاب خدای تعالی) آیات بسیار است اندر اثبات قول (خدای تعالی)، چنانکه همی گوید، قوله: (و قال الله لا تتخذوا الهین اثنین) و جای دیگر همی گوید، قوله: (اذ قال الله یعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و علی ولدتک)، و جز آن نیز آیات بسیار است اندر (اثبات کتابت خدای تعالی، چنانکه همی گوید: (کتب الله لاغلبن انا ورسلی) و دیگر جای گفت: )(سنکتب ما قالوا)و جز آن. پس خواهیم که شرح قول و کتابت الهی بکنیم که چگونه است، (چنانکه عقل عقلا مر آن را بپذیرد و ایشان) مر او را ببینند و بدانچه سفهای امت همی گویند از سخنان محال روی از دین حق نگردانند و بدانند که دین خدای بر مثال خرمابنی (است) که جاهلان و غوغای امت لیف و خار آن درخت اند و حکمای علم حقیقت کتاب خدای بر مثال خرما بر این درخت اندر (میان خار) و برگ و لیف پنهان اند و دین حق بدیشان عزیز است هم چنان که درخت (خرما) به خرما گرامی است، و خردمندان مر این درخت خرما را بدانچه بر او خار (و لیف) است خوار ندارند و نسوزند.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
بر این از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 19
1. بر این جایگه از این (کتاب) واجب آمد اندر شرح لذت سخن گفتن، از بهر آنکه لذت مطلق از کتاب های الهی است که بر صحیفه نفس مطلق نبشته است. و معنی لذت مطلق و نفس مطلق اندر قول ما آن است که درجات لذات بر حسب درجات نفوس است، اعنی هر نفسی که او شریف تر (است) لذت مر او را بیشتر است. چنانکه چو (نفس مردم) از دیگر نفوس شریف تر است، مر او را لذت بسیار است، چنانکه جانوران بی سخن از آن بی نصیب اند. و لذت مطلق بر مثال جنس است که ثبات او به ثبات انواع لذات است که زیر اوست، چنانکه نفس مطلق نیز جنس است و مر او را انواع است از نامی و حسی و ناطقه و جز آن. وز بهر (آنکه)اندر شناخت لذت مر نفس را بیداری است و قوت یقین و دین و ضعف شک و الحاد اندر آن است، خواهیم که قول محمد زکریا را که (گفت) اندر اثبات لذت که لذت چیزی نیست مگر زایل (شدن) رنج و تا نخست رنج نباشد لذت نباشد بدین قول رد کنیم. وز بهر آن گفتیم که اندر اثبات لذت قوت دین و ضعف الحاد است که بنیاد دین حق بر ایجاب بهشت است مر مطیعان و نیکوکاران را که آن معدن غایت لذات است و آنجا رنج نیست البته، چنانکه خدای تعالی اندر ثواب بهشتیان سپس از یافتن لذات بسیار گفت (، قوله) : (متکین فیها علی الارائک لایرون فیها شمسا و لا زمهریرا و دانیه علیهم ظللها و ذللت قطوفها تذلیلا)، و نیز بر الزام دوزخ است مر عاصیان و بدکرداران را که آن مکان نهایت رنج هاست و آنجا هیچ لذت نیست البته، چنانکه خدای تعالی گفت به حکایت از دوزخیان (، قوله): (و قال الذین فی النار لخزنه جهنم ادعوا ربکم یخفف عنا یوم من العذاب قالوا اولم تک تاتیکم رسلکم بالبینت قالوا بلی قالوا فادعوا و ما دعوا الکفرین الا فی ضلل). و عدل که صلاح خلق اندر آن است و پرهیز و راستی و بخشایش و مهر و وفا و کم آزاری و دیگر اخلاق ستوده میان خلق به امید بهشت پُر لذت و بیم از دوزخ پر شدت گسترده شده است، و جور که فساد خلق اندر آن است و دلیری و بی باکی و بی رحمی و جفا و آزار به میان ملحدان و بی دینان از آن فاش گشته است که مر ثواب و عقاب را منکرند، و ثواب غایت لذت است و عقاب نهایت (شدت است. و یافتن نفس مردم مر لذت های)بسیار (را) و هم چنان (رنج های گوناگون را، گواست بدان که معدن غایت لذت های بی رنج که) آن بهشت است و مکان رنج های بی راحت که آن دوزخ است، از بهر او موجود (است و این نبشته الهی) است بر نفس مردم بیرون از دیگر نفس ها. و (چو) به جای شرح لذات رسیم از این قول، سخن اندر آن تمام بگوییم.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
جویندگان از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 20
1. جویندگان از چرایی بودش عالم به دو گروه شدند: یک گروه گفتند که ممکن نیست دانستن (که) عالم چرا بوده شد، و دیگر گروه گفتند که چرایی آفرینش عالم دانستنی است.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
این از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 21
1. این سوالی است که دهریان انگیخته اند مر آن را و خواهند که از ازلیت عالم بدین سوال درست کنند بر مردمانی که به حدث عالم مقرند.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
نخست از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 22
1. نخست موجودی مر جوینده را جسم است که ایزد تعالی مر او را با نفس (مجانست) داده است اندر جوهریت تا مر یکدیگر را نفی نکنند به سبب این مجانست، پس از آنکه به صفت از یکدیگر جدااند بدانچه جسم جوهری (منفعل است) و نفس جوهری فاعل است، تا بدان مشاکلت که با یکدیگر دارند اندر جوهریت، با یکدیگر بیامیزند و بدان مخالفت (که میان) ایشان است اندر صفت، یک چیز نشوند و چو غرض از آمیختن ایشان حاصل آید، از یکدیگر جدا شوند. و وجود (نفس و شناختن) مر جسم را به حواس ظاهر، دلیل است مر او را بر شناختن ذات خویش و دیگر چیزهای نا محسوس تا چو مر خویشتن (را و ) دیگر معقولات را بشناسد، آفریدگار این دو جوهر را – کز او یکی دلیل است و دیگر مدلول علیه – بشناسد که رسول مصطفی (ص) گفت: اعرفکم بنفسه اعرفکم بربه. پس (بدین شرح) ظاهر کردیم که وجود جسم علت شناخت نفس است مر باری را ( - سبحانه - ) و آنچه او علت شناختن خدای باشد، مر او را شناختن واجب است و هر که مر دلیل را نداند به مدلول نرسد. و این فصل بدان یاد کردیم اندر فضل جسم وا دونی او اندر مراتب از موجودات، تا عقلا بکوشند و چیزها (را) به حق بشناسند.
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید
(از از ناصرخسرو قبادیانی زاد المسافرین 23
1. (از آنچه مر علمای دین حق و حکمای پیشین را اقوال مختلف است اندر این معنی، خواستیم که اندر این کتاب باز گوییم اختلاف اقوال ایشان را و پیدا کنیم به دلایل عقلی مر چرایی پیوستن نفس را به جسم، پیش از آنکه به قولی رسیم که مقصود ما از تالیف این کتاب آن است و آن مقصود بیان است از آنکه نفس چرا بر مثال مسافری است اندر این عالم و از کجا همی آید و کجا همی شود و اندر این سفر زاد او چیست. پس گوییم که جملگی حکما و علما کز چرایی کارها بررسیده اند، به دو گروهند: یک گروه رسولان خدای و اتباع ایشانند که به کتاب های خدای مقرند، و دیگر گروه منکران نبوت و تنزیل و اتباع ایشانند و گویند که حکما دیگرند و دین داران دیگرند، یعنی اندر دین حکمت نیست.)
...
برای مشاهده کامل کلیک کنید