6 اثر از وجه دین ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر وجه دین ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ناصرخسرو قبادیانی / وجه دین ناصرخسرو قبادیانی

وجه دین ناصرخسرو قبادیانی

گوئیم بتوفیق خدایتعالی که تیمم آبدست بخاک اندر حال درماندگی است و مر دو تن را رواست مر بیماریرا رواست که بترسد بر هلاک شدن جسد خویش و بر مسافران رواست چون آب نیابند پس این دو تن بخاک تیمم کنند روا باشد و تاویل بیمار مستجیب ضعیف است که کسی را نتواند یافتن که او را فرمان باشد بسخن گفتن مرو را روا باشد کز مومنانی که مطلق نباشند فایده گیرد و همچنین تاویل مسافر کز اهل و خانه خویش جدا افتاده باشد کسی است کز داعی و حجت خویش جدا افتاده باشد مرو را روا باشد کز پاکیزه فایده جوید بعلم (تا) آنگاه که کسی یابد که او را فرمان باشد بسخن گفتن آنگه روا نباشد مرو را سخن شنودن جز از آنکه خداوند فرمان باشد همچنان که چون آب یافته باشد بخاک تیمم نشاید کردن و آب دلیل است بر علم امام و خاک دلیل است بر علم حجت چون علم امام حاضر نباشد (و نیز) آب دلیل است بر علم حجت و خاک دلیل است بر علم داعی ( چون حجت حاضر نباشد ) همچنین همی آید تا چون ماذون حاضر نباشد علم او آب باشد و علم مومن نامطلق خاک باشد و مثل مومن بخاک بدان زده اند که خاک بآب آمیزنده است و مثل علم بآبست و با علم جز مومن نیامیزد پس او خاک باشد نبینی که خدایتعالی همیگوید قوله تعالی: و یقول الکافر یالیتنی کنت ترابا همیگوید روز قیامت کافر گوید که ای کاش که من خاک بودمی و تاویلش آنست که کافر خواهد که آنروز مومن بودی و هر که به بیان حجت نتواند رسید نفس او بیمار باشد روا باشد که علم از داعی بپذیرد. ,

و امام تیمم آنست که چون آب نیابند آنکس بسوی خاک پاک شود و هر دو کف دست بر خاک زند یکبار باز پس بیفشاند دستها را تا خاک از و بریزد آنگه سرهای انگشت را بروی خویش بمالد از ابرو تا بزنخ یکبار و آنگه روی انگشتان دست چپ را بر پشت انگشتان دست راست نهد و از بن انگشتان بسر بیرون بمالد و باز روی انگشتان دست راست را بر پشت انگشتان دست چپ نهد و از بن انگشتان بسر بیرون بمالد یکبار تیمم او بدین تمام شود تاویلش آنست که قصد کردن آنکس بدان خاک پاک مثل است بقصد کردن مومن ضعیف بیمار که از صاحب دعوت خویش جدا مانده باشد بسوی مومن پاکیزه نامطلق بفایده گرفتن ازو وزدن او مر دو کف را بر خاک یکبار چون تیمم کند دلیل است بر اقرار مومن بامام زمان و حجت او و افشاندن دست از خاک دلیلست بر اعتقاد ناکردن آن مومن ضعیف را اندر آن مومن نامطلق کزو همی فایده گیرد که این علم که من همی شنودم مرین را نیست و مرین مومن نامطلق مفید را این منزلت از سوی امام و حجت است که ایشان مطلق اند اندر دعوت حق هر چند که امروز از و فایده همی یابد و فرو مالیدن او مر چهار انگشت دو دست بر وی اندر تیمم دلیل است . اقرار مومن ضعیف بر بیست و چهار حد امام که ایشان مثل اند بر بیست و چهار ساعت روز و شب که بر هر دست مر چهار انگشت را دوازده پیوند است و جملگی آن بیست و چهار باشد و روی با هفت سوراخ که اندروست چون دو چشم و دو گوش و دو بینی ویکدهن مثل است بر هفت صاحب شریعت و چاره نیست مومن را هر چند که ضعیف باشد بر شناختن این هفت حد و اقرار کردن بدیشان و مسح مثل است بر اقرار کردن و شستن مثل است بر اطاعت و در تیمم این دو چیز که در آبدست شستنی بود مسح کردنی گشت و دو مسح کردنی بیفتاد چون مسح سرو پای دلیل آنست که مستجیب ضعیف عاجز است از اطاعت خداوندان تاویل و همچنانکه بر حجت و داعی مر امام و اساس و ناطق را اطاعت است (و) مر اول و ثانی را اقرار است بر مستجیب ضعیف مر خداوندان تاویل را اقرار است و اطاعت نیست و زدن دو دست یکبار بر خاک دلیل است مر بسنده بودن مر مومن ضعیف را بدان مقدار فایده کز مرتبت نخستین یابد و آن حد مومن است و ناشدن او بدرجه دیگر از داعی و جز آن و این تیمم هم آبدست باشد و هم جنابت شستن یعنی مر ضعیفانرا قول مومنان پاک نامطلق خود بسنده باشد بپاک کردن مر ایشانرا و تیمم از خاک پلید روا نباشد یعنی که نشاید مومن ضعیف سخن بشنود از مومن که او پاکیزه نباشد باعتقاد اندر اولیای خدای و السلام. ,

گوئیم بتوفیق خدایتعالی که رسول مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم این قول را بسیار خوش فرمود گفتن مومنان را بهر وقت که شدت و رنجی پیش آید و خبر است از و علیه السلام که مرین قول را گفت: کنز من کنوز الجنه علموها صبیانکم و امیطوا عنهم و ساوس الشیطان و هو اجسه گفت این گفتار لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیمگنجی است از گنجهای بهشت بیاموزانید این گفتار را مرکودکان خود را و پاک کنید وسواسهای دیو را و فریب او را و تفسیر این قول آنست که گوئیم هم از امر و توانائی نیست مر ما را مگر خدایراست که او بلند و بزرگ است و حول اندر لغت تازی گرفته است از سال از بهر آنکه چون سال بر چیزی بگذرد بردرستی و راستی آنچیز مردم لختی ایمنی یابند و حول نیز گردانیدن باشد و تاویل اینقول آنست که گوینده چون این بگوید آن خواهد که گشتن است و جدا افتادن مرشک و شبهت را از نفس مومن و بدان فریبها و مکر مخالفان دین نگنجند بمیان خلق و نیز گوید توانایی نیست مرا اندر دور کردن آن از نفس خویش و پرهیز داشتن از بی باکی و دلیری مگر بخداوند تالیف و تاویل که ایشان بفرمان خدایتعالی ایستاده اند در دین بدانچه خدایتعالی حدود او را صفت کرد که العلی العظیم و بدان مر عقل کل را خواهد که برتر از همه حدود است و صفت او برتر از همه صفات است و اندر نماز تسبیح سجود گفته شود که سبحان ربی الاعلی و بحمده از بهر آن گفت که او برتر است از همه حدود و صفت دیگر عظیم است و آن نفس کل است چون شدت نفسانی (و) عقلانی پیش از رسته شدن معانی کتاب و شریعت است و مشکل شدن طریق حق بوقت نایافتن مر حدود دین را چون مومن این سخن بگوید معنی آنست که مرین شدت و نادانی را گردانیدن ما را طاقت نیست مگر بصاحب جزیرت من که مرو را اندر زمین محل خداوند تاویل است که صفت او عظیم است بتائید خداوند زمان علیه السلام که او را اندر زمان خویش محل خداوند دور است که صفت او علی است این است تاویل این قول که یاد کرده شد . ,

تمام کردیم مرین کتاب را و تمام کردن این گفتار پنجاه و یکم که عدد آن درست کردیم بر عدد رکعات فریضه و سنت نماز (است ) که اندر شبانه روزی است تا مومن را گزاردن فریضه و سنت و دانستن معانی این گفتارها برضای خدایتعالی باشد اگر جهد کند نفس شهوانی را نفس ناطقی مسخر بگیرد و آنچه اندر این کتاب است صواب (باز) نمودیم بتائید خداوند زمان علیه السلام و بر آن ثواب از خدایتعالی بمیانجی خداوند حق چشم داریم و آنچه خطا و زلت و نسیان است ما را اندر آن قصد و مراد خیر و صلاح بود و بضعیفی و ناتوانی نفس ما بیفتاد عفو آن از ولی خدای جوئیم و شفاعت اندر گذشتن آن (از ) ما بروز حساب ازو خواهیم و مومنان مخلص را وصیت آنست که چون این کتاب را بخوانند بر خواندن این راضی نشوند . ,

بلکه بر موجب تاویلات این بروند و شریعت را بدانش کار بندند تا نفس جزوی پای بند عالم طبیعت باشد افعال خویش را از کالبدها تواند نمودن و شریعت را بسزا کار بندد که اینعالم طبیعت سرای کاریست و سرای جزا و آسایش نیست که اندرین سرای آسایش بجوید و هرکه جز این کند و جزاین گوید مرو را دجال فریبنده دانند و مومنان را بایدکه بدانش کار کنند تا سر انجام کار ایشان خدایتعالی و رسول صلی الله علیه و آله و سلم بینند تا فردا خجل نمانند الحمدلله رب العالمین حمدالشاکرین و الصلوه و السلام علی رسوله محمد النبی الامین و علی آله الطاهرین و الائمه الصادقین. ,

تمت کتاب وجه الدین در غره ماه رجب المرجب تاریخ هجریه عالیه مقدسه النبویه سنه 1324 بدست حقیرالفقیر سرا پا تقصیر سید شهزاده محمد . ,

گوئیم بتوفیق خدایتعالی که نماز آدینه دلیل است بر ناطق از بهر آنکه روز آدینه یکروز است از جمله هفت روز که آنروز مردمان بیکجا جمع شوند همچنانکه ناطق یکیست از جمله هفت امام که پنج امام پیش از و گذشته و او مرتبهای ایشانرا جمله گرد کرده است و او را یوم الجمعه از بهر آن گفتند که آنروز مردمان امت همه گرد شوند بیکجا همچنانکه مرتبهای پیغمبران و امامان اندر محمد مصطفی صلی الله علیه و آله جمله شد که روز آدینه دلیل بر اوست و نماز آدینه دو رکعت کنند و دو خطبه خوانند معنیش آنست که ناطق مر خلق را بچهار اصل دین خواند و خطبه پیش کنند و نماز پس کنند معنیش آنست که ناطق نخست از دو روحانی آگاه شد آنگه دو جسمانی بر پای کرد چون اساس و امام و روز آدینه بر آمدن خطیب بر منبر و پایه بپایه بد و پای استادن و آنگه بپایه دیگر شدن نشانیست که ناطق از درجه مستجیبی بر آمد (و) بدرجه ماذونی رسید و از درجه ماذونی بدرجه داعی رسید و از درجه داعی بدرجه حجتی رسید و از درجه حجتی بدرجه امامت رسید و از درجه امامت بدرجه نبوت رسید و اندر هر درجه که بود هم ظاهر و هم باطن را بحق کار بست تا بدو چیزی که علم و عمل است بر همه مرتبت بگذشت و ایستادن خطیب بر سر منبر دلیل است بر ایستادن ناطق اندر مرتبت خویش و رو سوی مشرق کردن خطیب دلیل است بر ناطق که رو سوی عقل داشت که او مشرق توحید است و خطبه کردن خطیب بر منبر دلیل است بر مخاطبه کردن ناطق با عقل کل و اندر نخستین خطبه دلیل بر شناختن ناطق مر نفس کل را و فایده پذیرفتن او و از پس او خطبه فرود آمدن خطیب از منبر دلیل است بر جسمانی گردانیدن ناطق مر آن مخاطبتهای روحانی را کز عقل کل و نفس کل یافت بر زبان تازی و نزدیک گردانیدن مر آنرا به شنوندگان آنگه نماز کردن خطیب مر قوم را و پشت (کردن) او سوی ایشان دلیل است مر گفتار ناطق مر آن سخنها را پوشیده یعنی سخن را دو سوی گفت همچنانکه خطیب را رو سوی دیگر است و نخست خطبه کند آنگه نماز دلیل است بر نخست پذیرفتن ناطق مر علم را از عالم علوی و آنگه بخلق ادا کردن مر آنرا (و بدیگر روی) روز آدینه دلیل است بر امام حق که بدرجه هفتم از مستجیب است همچنانکه ناطق درجه هفتم از امام و درجه دیگر مستجیب است و ماذون مطلق و داعی محدود و داعی مطلق و حجت جزایر و حجت اعظم و امام هفتم است و مر هفت درجه را بامام آوردنست همچنانکه ناطق مر درجات امامانرا گرد آرنده است و ازین هفت درجه سخن گوی بحقیقت امامست اگر کسی را بشنواند و بگوید که راه حق این است همچنانکه از هفت امامان آن امام هفتم بیرون آید و خویشتن را آشکارا کند و نبوت و شریعت بنهد و نماز آدینه اندر مسجد آدینه دو رکعت کنند و بیرون از مسجد چهار رکعت کنند از بهر آنکه دو خطبه که خطیب کند دلیل است مر خطابت ناطق را با روحانیان و دو رکعت نماز (که) با الحمد تنهاست هم نشان از دو روحانی است و نیز مسجد جامع دلیل بر مجموع ظاهریست اندر مرتبت امام اما بظاهر باید کردن دو رکعت نماز (که) با الحمد و سوره است دلیل بر جسمانیان و دلیل بر ظاهریانست و بیرون از مسجد چهار رکعت کنند یعنی که در جزیره مشهد ظاهریان امام را بظاهر و باطن یاد باید کردن و اطاعت داشتن که چهار رکعت دلیل بر دو روحانی و بر دو جسمانیت و گفتن دو خطبه دلیل است بر اساس و حجت که خداوندان تاویل اند و دو رکعت دلیل ناطق و امامست که ایشان خداوندان تالیف ظاهر شریعت اند. ,

آثار ناصرخسرو قبادیانی

6 اثر از وجه دین ناصرخسرو قبادیانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر وجه دین ناصرخسرو قبادیانی شعر مورد نظر پیدا کنید.