2 اثر از مثنویات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مثنویات در دیوان اشعار محتشم کاشانی

1 ای مهر سپهر پادشاهی در ظل تو ماه تا به ماهی

2 ای شاه سریر عدل و انصاف ملک تو جهان ز قاف تا قاف

3 ای اهل ورع وظیفه خوارت غم خواری اتقیا شعارت

4 ای در حق منقبت سرایان احسان تو را نه حد نه پایان

1 بحمدالله کز الطاف الهی مزین شد دگر اورنگ شاهی

2 زنو کوس بشارت کوفت گردون در استقلال نواب همایون

3 منادی زن برای سجدهٔ عام گران کرد از منادی گوش ایام

4 که طالع گشت خورشید جهان‌تاب جهان بگشود چشم خفته از خواب

1 به نال ای دل که دیگر ماتم آمد بگری ای دیده ایام غم آمد

2 گل غم سرزد از باغ مصیبت جهان را تازه شد داغ مصیبت

3 جهان گردید از ماتم دگرگون لباس تعزیت پوشیده گردون

4 ز باغ غصه کوه از پا فتاده زمین را لرزه بر اعضا فتاده

1 بحمدالله که قیوم توانا قدیم واجب التعظیم دانا

2 بساط استراحت گسترنده جهان آرای گیتی پرورنده

3 ریاض سلطنت را تازگی داد امارت را بلند آوازگی برآورد

4 همایون طایر توفیق و اقبال به صبر آورد جنبش در پر و بال

1 درین گلزار کز تاثیر صحبت مبدل میشود خواری به عزت

2 سعادت سایه بر نخلی که انداخت ز دولت سر به اوج رفعت افراخت

3 ازین نخلست واین صورت هویدا وزین صورت نشان صدق پیدا

4 که اول بوده چوب خشک در باغ فرو تر پایه‌اش از هیزم راغ

1 حلی بندی که بی‌جنبیدن دست عروسان را به قدرت حیله‌ها بست

2 عروس این سخن را زیوری داد که هرجا زیور بد رفت برباد

3 ز شعر شاعر شیرین فسانه نخستش داد زیب خسروانه

4 ز خط کاتب بی‌مثل و مانند به لطفش بار دیگر شد حلی بند

1 درین دامگاه عجیب و غریب که هر صید را بود دامی نصیب

2 همایون به چنگ همایان فتاد وزان دولت و رفعتش شد زیاد

3 ولی آن گروه مدارا مدار که با نقدیک گنجشان بود کار

4 علاجی نکردند تلبیس را به ابلیس دادند بلقیس را

1 من آن اعرابیم اندر دل بر که آنجا مرغ جان را سوختی پر

2 تمام عمر آب شور می‌خورد گمانی هم به آب خوش نمی‌برد

3 قضا را روزی اندر نوبهاران گوی را مانده در ته آب باران

4 چو اعرابی چشید آن آب بر جست عزیمت را به این نیت کمر بست

1 ای دل سخن از شه نجف کن مداحی غیر برطرف کن

2 بگشای منقبت زبان را بگذار حدیث این و آن را

3 تا رشحه‌ای از سحاب غفران شوید ز رخت غبار عصیان

4 از رهبر خود مباش غافل کز بحر گنه رسی به ساحل

1 ای بلند اختر سپهر وجود وی گران گوهر خزانه جود

2 به خدائی که داشت ارزانی به تو در ملک خود سلیمانی

3 که اگر زین فتاده مور ضعیف برسد عرضه‌ای به سمع شریف

4 آن چنان کن کز استماع نوید نشود ناامید گوش امید

آثار محتشم کاشانی

2 اثر از مثنویات در دیوان اشعار محتشم کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار محتشم کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.