1 به شاه شه نشان تا باشد ارزانی جهانبانی به آن دستور عالیشان وزارت باد ارزانی
2 وزارت با چه با شاهانه اقبالی که در دوران مهم آصفی را بگذراند از سلیمانی
3 اگر این آصفی میبود این بر خیارا هم سلیمان آصفی میکرد او را بلکه دربانی
4 چراغ چشم بینش آفتاب سرمدی پرتو طراز آفرینش نسخهٔ الطاف ربانی
1 از آنم شکوه است از طول ایام پریشانی که پایم کوته است از درگه نواب سلطانی
2 به تنگ آوردهام خاصان دیوان معلی را من دیوانه از عرض حکایتهای طولانی
3 به این امید کان افسانهها چون بشنود سلطان کند از چارهسازی در اهتزازم از خوش الحانی
4 در آفاق ارچه ممتازم ولی میخواهم از خلقم به عنوان غلامی بیش ازین ممتاز گردانی
1 بیا ای رسول از در مهربانی به من یاری کن چون یاران جانی
2 چنان زین کن از سعی رخش عزیمت که با باد صرصر کند همعنانی
3 چنان ره سر کن به سرعت که از تو ز صرصر سبکتر گریزد گرانی
4 چو بر خنک سیلاب سرعت نهی زین ز چشم من آموز سیلاب رانی
1 دوستان مژده که از موهبت سبحانی میرسد رایت منصور محمد خانی
2 رایتی کرد سر علمش گردیده همچو پروانهٔ جانباز مه نورانی
3 رایت رفعتش افکنده لباسی دربر کز گریبان فلک میکندش دامانی
4 رایتی صیقلی مهجه نورانی او برده از روی جهان رنگ شب ظلمانی