فیض از محمدحسین غروی اصفهانی دیوان کمپانی 1
1. فیض روح قدسی باز طبع مرده را جان داد
عندلیب نطقم را دستگاه دستان داد
...
1. فیض روح قدسی باز طبع مرده را جان داد
عندلیب نطقم را دستگاه دستان داد
...
1. همره باد صبا نافۀ مشک ختن است
یا نسیم چمن و بوی گل و یاسمن است
...
1. دلبرا دست امید من و دامان شما
سر ما و قدم سرو خرامان شما
...
1. برهم زنید یاران این بزم بی صفا را
مجلس صفا ندارد بی یار مجلس آرا
...
1. ای حریمت کعبۀ توحید را رکن یمان
آستانت مستجار است و درت دار الامان
...
1. آمد بهار و بی گل رویت بهار نیست
باد صبا مباد چه پیغام یار نیست
...