1 بسوی وطن باز گشتند یاران خروشان چه رعد، اشکباران چه باران
2 چه لاله فروزان و چون شمع سوزان ز داغ غم و دوری گلعذاران
3 چمن شد پر از قمری شورش انگیز بر آمد ز گلشن نوای هزاران
4 نوای حجازی ز هر سو بپا شد ز شور عراقیّ آن سوگواران
1 تا عقل نخستین زد در زیر کساء قدم در پرده تجلی کرد ناموس جمال قِدم
2 چون شاهد هستی را بی پرده شهود نبود در پرده فروزان شد آن شمع دل عالم
3 معراج نبوت بود تا خلوت او أدنی کان پرده بخود بالید از زینت آن مقدم
4 آن لؤلؤ لالا شد اندر صدف امکان آن دُرّه والا شد در بوتۀ کان کرم