هر کس خط و خال از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 13
1. هر کس خط و خال تو می جوید
جز خطۀ عشق نمی پوید
...
1. هر کس خط و خال تو می جوید
جز خطۀ عشق نمی پوید
...
1. با نیک و بد دنیا خوش باش
چون بادۀ صافی بیغش باش
...
1. افسوس که گوهر نفس نفیس
از کف دادی بمتاع خسیس
...
1. آن سینه که مهر تو مه دارد
روزی چه شبان سیه دارد
...
1. برقی از غمزۀ مستی زد
آتش در خرمن هستی زد
...
1. یار آنچه بسینۀ سینا کرد
با این دل سوختۀ ما کرد
...
1. هر کس بتو دست تولی زد
پا بر سر عرش معلی زد
...
1. ای بسته دل اندر خوان طمع
وی خسته تن از پیکان طمع
...
1. ای محور دایره ملکوت
سرگشتۀ بادیۀ ناسوت
...
1. ای تاب و توانم را برده
رحمی بر این دل افسرده
...
1. ای داغ تو لالۀ باغ دلم
وی سوز تو نور چراغ دلم
...
1. رسوای زمانه «زبانم» کرد
فاش این همه راز نهانم کرد
...