1 ز دلیلی حسن قدم در بزم حدوث قدم یا سینۀ سینا زد از سر انا الله دم
2 یا شاهد هستی شد در جلوه ز غیب حرم یا از افق عصمت رخشان شده بدر أتم
3 یا گوهر دُرج شرف تابیده ز بحر کرم روئیده گل خود رو از آب و گل آدم
4 وز لالۀ گلشن جان گیتی شده باغ ارم یا صبح ازل طالع از ناصیۀ خاتم
1 دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چه وا کند از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند
2 طوطی طبع شوخ من گر که شکرشکن شود کام زمانه را پر از شکر جانفزا کند
3 بلبل نطق من ز یک نغمۀ عاشقانه ای گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند
4 خامۀ مشکسای من گر بنگارد این رقم صفحۀ روزگار را مملکت ختا کند
1 دل افسردهام از زندگی آمد بیزار میرسد بس که به گوش دل من ناله زار
2 نالهٔ وا ابتا میرسد از سوختهای کز دل مادر گیتی به برد صبر و قرار
3 صد چه قمری کند از نالۀ او نوحه گری می چکد خون دل و دیده ز منقار هزار
4 شرری زهرۀ زهرا زده در خرمن ماه که نه ثابت بفلک ماند و نه دیگر سیار
1 تا در بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت کعبه ویران شد حرم از سوز صاحبخانه سوخت
2 شمع بزم آفرینش با هزاران اشک و آه شد چنان کز دود آهش سینۀ کاشانه سوخت
3 آتشی در بیت معمور ولایت شعله زد تا ابد زانشعله هر معمور و هر ویرانه سوخت
4 آه از آن پیمان شکن کز کینۀ خم غدیر آتشی افروخت تا هم خم و هم پیمانه سوخت