عنقاء از محمدحسین غروی اصفهانی دیوان کمپانی 1
1. عنقاء طبعم یاد کرد، از قلۀ قاف قِدم
روح القدس امداد کرد، در هر نفس در هر قدم
...
1. عنقاء طبعم یاد کرد، از قلۀ قاف قِدم
روح القدس امداد کرد، در هر نفس در هر قدم
...
1. صبح سعادت دمید، یاد صبوحی بخیر
صومعه بر باد رفت، دور بیفتاد دیر
...
1. ای خاک ره تو خطۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
...
1. ماتم جهانسوز خاتم النبیین است
یا که آخرین روز صادر نخستین است
...