قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» الذی خلق الانسان من علق و ابدی الصّباح من الفلق، و انشأ السّماوات طبقا فوق طبق. لا مغلق لما فتح و لا فاتح لما اغلق، اودع ادراک البصر فی الحدق، و رکب الکلام فی اللّسان و انطق. ربّ الضّیاء و الشّفق، و اللیل و ما وسق. و القمر اذا اتسق. ,
نام خداوندی که طوق یادش در رقاب احباب است و اشباح مریدان زیر سطوات عزّش خرابست، بس جگرها که در آتش دوستی او کبابست، بسا عزیزا که بدل میسوزد و بتن در عذابست، بسا مشتاقا که در بادیه طلب در آرزوی قطرهای آبست، چون پنداشت که رسید، بدانست که آنچه دید سرابست! ,
3 منزلگه عشق تو دل احبابست در قصّه عشق تو هزاران بابست.
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ راه عامّه بندگان آنست که پیوسته از شرّ بدان و کید کائدان و حسد حاسدان و بد افتاد جهان استعاذت میکنند بخداوند جهانیان، بحکم ظاهر این سوره. ازینجا گفت مصطفی (ص): «تعوّذوا باللّه من جهد البلاء و درک الشّقاء و سوء القضاء و شماتة الاعداء». ,
1 قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. قُلْ بگو: أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱) فریاد میخواهم بخداوند همه آفریده.
مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (۲) از بد هر چه بیافرید. ,
مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ (۳) و از بد شب که در آید. ,
وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ (۴) و از بد دمندگان در گرهها. ,
این سوره پنج آیتست، بیست و سه کلمه، هفتاد و چهار حرف جمله به مدینه فرو آمد، و قومی گفتهاند که به مکّه فرو آمد. و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست. ,
و فی الخبر عن عقبة بن عامر الجهنی یقول: سمعت النّبیّ (ص) یقول: «انّک لن تقرأ بسورة احبّ الی اللَّه و لا اقرب عنده من قل اعوذ برب الفلق فان استطعت ان لا تدعها فی صلاة فافعل». ,
و عن ابی بن کعب عن النّبیّ (ص) قال: «من قرأ «المعوّذتین» فکانّما قرأ الکتب الّتی انزلها اللَّه کلّها ,
قوله: قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ سبب نزول «المعوّذتین» ما رواه البخاری فی صحیحه و ذکره المفسّرون، قالوا: انّ غلاما من الیهود کان یخدم رسول اللَّه (ص) و کان یعجبه حسن خدمته فدبّت الیه الیهود و لم یزالوا به حتّی اخذ مشاطة رأسه (ص) و عدّة اسنان من مشطه فاعطاها الیهود فسحروه فیها. و کان الّذی تولّی ذلک لبید بن اعصم الیهودی ثمّ دسّها فی بئر بنی زریق، یقال لها ذروان، فمرض (ص) و انتثر شعر رأسه و جعل یذوب و لا یدری ما عراه و کان یری انّه یأتی النّساء و لا یأتیهنّ. فبینا هو نائم ذات یوم اتاه ملکان فقعد احدهما عند رأسه و الآخر عند رجله، فقال الّذی عند رجله للّذی عند رأسه: ما بال الرّجل؟ قال: طبّ. قال: و ما طبّ؟ قال: سحر. قال: و من سحره؟ قال لبید بن اعصم الیهودی. قال: فبم طبّه؟ قال: بمشط و مشاطة. قال: و این هو؟ قال: فی جفّ طلعة تحت راعوفة فی بئر ذروان، فانتبه النّبیّ (ص) و قال: «یا عائشة اما علمت انّ اللَّه اخبرنی بدایی»؟ ثمّ بعث رسول اللَّه (ص) علیّا (ع) و الزّبیر و عمّار بن یاسر فنزحوا ماء البئر کانّه نقاعة الحنّاء ثمّ رفعوا الصّخرة و اخرجوا الجفّ فاذا فیه مشاطة رأسه و اسنان مشطه و اذا تمثال من شمع مثال رسول اللَّه (ص) مفروز بالابر و اذا وتر علیه احدی عشرة عقدة! فیقال: انّ السّورتین نزلتا حینئذ احدی عشرة آیة لحلّ تلک العقد، فجعل کلّما قرا آیة انحلّت عقدة و وجد رسول اللَّه (ص) خفّة حتّی انحلّت العقدة الاخیرة قام علیه الصّلاة و السّلام کانّما انشط من عقال. و جعل جبرئیل (ع) یقول: بسم اللَّه ارقیک من کلّ شیء یوذیک من حاسد و عین و اللَّه یشفیک. ,