این سوره صد و بیست و پنج حرفست، بیست و پنج کلمه، هفت آیه، جمله به مکّه فرو آمد، بقول بیشترین مفسّران. قومی گفتند: مدنی است، آن را در مدنیّات شمرند. و از شمار مدنیان این سوره شش آیتست، بخلاف کوفیان و بصریان، زیرا که کوفیان و بصریان «یراءون» آیت شمرند و مدنیان نشمرند. قومی گفتند: یک نیمه از اوّل سوره مکّی است، در شأن عاص بن وائل السّهمی فرو آمد، و بقول بعضی در شأن ولید بن المغیره فرو آمد. و قال ابن جریج: کان ابو سفیان بن حرب ینحر کلّ اسبوع جزورین، فاتاه یتیم فسأله شیئا ففزعه بعصاه فانزل اللَّه فیه. و یک نیمه آخر سوره، گفتند: مدنی است در شأن عبد اللَّه ابی سلول منافق فرو آمد. و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست. و فی الخبر عن ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة «أ رأیت» غفر اللَّه له ان کان للزّکوة مؤدّیا. ,
قوله: «أَ رَأَیْتَ» الالف فی أَ رَأَیْتَ الف الاستفهام و لها اربعة معان فی الکلام: تقریر و تثبیت و انکار و وعید. فالتّقریر کقولک: اما فعلت اما قلت. قال اللَّه سبحانه: أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ و التّثبیت کقولک: الست عالما؟ قال اللَّه تعالی. أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ. و الانکار کقولک: أ ضربت زیدا؟! قال اللَّه تعالی: أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ؟! و الوعید کقولک: ا تضربنی و تطمع السّلامة. قال اللَّه تعالی: أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ و هذا الموضع تقریر للتّعجّب من حال الکافر کما تقول: أ رأیت زیدا و فعله و مثله قوله: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» و قوله: «أَ رَأَیْتَ» یحتمل انّه رؤیة العین و یحتمل انّه رؤیة القلب و معناه: العلم. و تأویله: أَ رَأَیْتَ الَّذِی کذّب «بِالدِّینِ» کیف افتری علی اللَّه و الدّین الاسلام؟ کقوله: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ و قیل: الجزاء و الحساب، کقوله: الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ و التّکذیب بالدّین علی وجهین احدهما انکاره له و جحوده به باللّسان، و الثّانی ان لا یعمل به فیکون بمنزلة المکذّب به. قوله: فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ ای یقهره و یزجره و یدفعه عن حقّه. و الدّع: الدّفع بحفوة و عنف، و قرئ فی الشّواذ. یَدُعُّ الْیَتِیمَ و معناه: یترکه و یهمله و لا یعبأ به. ,
وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ ای لا یطعم «الْمِسْکِینِ» و لا یأمر غیره باطعامه لانّه یکذب بالجزاء و هذا یمرّ بک فی ای من القرآن و فیه تشدید لانّه عزّ و جلّ لم یعذر من لیس عنده طعام و الزمه الحضّ علی الاطعام و السّعی علی الفقیر الجائع حتّی یطعم و اوعد فی ذلک وعیدا غلیظا. و قوله: عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ ای علی اطعام المسکین و الحضّ الحثّ، و المسکین هو الّذی له شیء یسکن الیه و الفقیر الّذی لا شیء له. و قیل: هما سواء. قوله: ,
فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ای عن مواقیتها غافلون. قال مصعب بن سعد بن ابی وقّاص: لابیه رحمهما اللَّه ا هم الّذین ترکوها؟ قال: لا بل هم الّذین اضاعوا مواقیتها و لو ترکوها کانوا کفّارا بترکها. و کذلک ,
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ افلح من عرف «بسم اللَّه» و ما ربح من بقی عن «بسم اللَّه». من صحب لسانه ذکر «بسم اللَّه» و صحب جنانه حبّ «بسم اللَّه» کفی له شفیعا «بسم اللَّه» الی من تعبّدنا بذکر اللَّه. ,
در هر کلمهای از کلمات «بسم اللَّه» اسرار ازل و ابد تعبیه است، امّا در حجب عزّت متواری است تا سمع هر ناسزایی بدو نرسد و هر نامحرمی راه بدو نبرد. نه هر چه بسمع ظاهر رسد جان و دل آن را قبول کند، ظاهر شنیدن دیگرست و باطن پذیرفتن دیگر. ,
شبلی روزی در خدمت جنید گفت: اللَّه! جنید گفت: آنچه میگویی ذکر زبانست، یا ذکر جان؟ اگر ذکر جانست، زبان خود تابع آنست ور نه که مجرّد زبانست، این آسان کاری است. ابلیس همان میگوید که تو میگویی، تو بر وی چه فضل داری؟ این بارگاه عامّ است، ببارگاه عامّ هم دوست فرو آید، هم دشمن هم آشنا، هم بیگانه. مردمی باید که بر بساط ملوک در درون پرده جای یابد، ور نه ببارگاه عامّ هر کسی و هر خسی رسد: ,
4 هر خسی از رنگ و گفتاری بدین ره کی رسد؟ درد باید پرده سوز و مرد باید گام زن!
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. ,
أَ رَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ (۱) دیدی آن مرد که بروز پاداش و شمار دروغ زن میگیرد؟ ,
فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ (۲) او آنست که یتیم را بانگ بر میزند و میراند. ,
یَدُعُّ الْیَتِیمَ یتیم را میگذارد و درو نگاه نمیکند. ,