قوله تعالی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. ,
سَبَّحَ لِلَّهِ بپاکی بستود اللَّه را ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ هر چه در آسمانها و زمینها چیزست. وَ هُوَ الْعَزِیزُ و اوست تاونده با هر کاونده و بهیچ هست نماننده الْحَکِیمُ (۱) راست دان راست کار. ,
3 یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای گرویدگان! لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ (۲). چرا میگویید آنچه نمیکنید؟
کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ بزرگ زشتی است بنزدیک اللَّه أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ (۳) که میگویید آنچه نکنید. ,
این سوره را سه نام است: سورة الحوارییّن، سورة عیسی، سورة الصف. چهارده آیت است. دویست و بیست و یک کلمه و نهصد حرف. جمله به مدینه فرو آمد بقول بیشتر مفسّران و قال عطاء هی مکیّة. درین سوره نه ناسخ است و نه منسوخ. و یروی عن ابیّ بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة عیسی کان عیسی مصلّیا مستغفرا له ما دام فی الدنیا و یوم القیامة هو رفیقه. ,
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. انّما اعید ذکر سَبَّحَ لانّه افتتاح السورة بتعظیم الرّب فحسن اعادته و الاستفتاح به کاعادة به بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فی کلّ سورة للتیمّن و التبرک. و قیل: انّ سبحان اللَّه کلمة احبّها اللَّه و رضیها فاحبّ ان یقال. و المعنی: قدّس اللَّه و نزّهه کلّ شیء خلقه فکلّ ما خلقه جعله علی وحدانیّته دلیلا و لمن اراد ان یعرف الهیّته طریقا و سبیلا اتقن کلّ شیء و ذلک دلیل علمه و حکمته و رتّب کلّ مخلوق و ترتیبه شاهد مشیّته و ارادته. ,
وَ هُوَ الْعَزِیزُ فلا شبیه یساویه و لا شریک فی الملک ینازعه و یضاهیه. الْحَکِیمُ الّذی لا یوجد فی حکمته عیب و لا یتوجّه علیه عتب. ,
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ؟ اقوال مفسّران در سبب نزول این آیت مختلف است و از روی معنی جمله متقارباند. جماعتی از صحابه گفتند: که اگر ما دانستیمی که از اعمال و طاعات کدام است بنزدیک اللَّه نیکوتر و پسندیدهتر و ثواب آن بیشتر، ما آن طاعت کردیمی ,
قولی تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. آوردهاند که استاد بو علی مجلس میداشت، مقری آغاز کرد که بِسْمِ اللَّهِ. استاد گفت: ای باء بسم اللَّه هر چند برّ ازل آمدی بلاء ابد گشتی. بلائی که آن را پایان نه و دردی که آن را درمان نه، آن گه گفت: ای یار بارم ده تا قصه درد خود بتو بردارم. بر درگاه تو میزارم و در امید بیم آمیز مینازم، الهی واپذیرم تا واتو پردازم یک نظر در من نگر تا دو گیتی بآب اندازم. این باء بِسْمِ اللَّهِ درگاه عزّت قرآن است، قرآن که خلایق را بار داد از درگاه باء بِسْمِ اللَّهِ داد. نگر تا بحرمت فرا روی. و جز بعین تعظیم بننگری که اگر شرری از سیاست جلال با بحکم قهر بر لم یکن ثمّ کان مستولی گردد، بردابرد هزیمت از هفت آسمان و زمین بخیزد و هر چه سمت حدثان دارد بکتم عدم شود و اگر از ضیاء و فسحت سدّة با یک برق بصفت جمال بر عالم کون و فساد در ظهور آید، همه ظلمتها نور گردد، همه کفرها توحید گردد، همه زنّارها کمر عشق دین گردد: ,
2 یک روزه جمال خویش اگر بنمایی پر نور شود زماه بر تا ماهی.
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ من أراد أن یصفو له تسبیحه فلیصف عن آثار نفسه قلبه، و من اراد ان یصفو له فی الجنّة عیشه فلیصف عن اوضار الهوی دینه. عالمیان دو گروهاند: گروهی حیات ایشان بلطف و فضل حقّ و آسایش ایشان بتسبیح و ذکر حق. و گروهی حیات ایشان نشانه عدل حق. و آسایش ایشان بحظّ نفس. آنان که اهل لطف و فضلاند، دلی دارند صافی و همّتی عالی و سینهای خالی، در او یادگار الهی. زبانشان با شهادت داده و دل با معرفت پرداخته و جان با محبت آمیخته و سر در اللَّه گریخته و از صفات خود بیزار گشته. گفتند: هر چه صفت خودی است همه بنداست، و هر چه بنداست همه رنگ است، و هر چه رنگ است در راه مردان ننگ است: ,
4 آن کس که هزار عالم از رنگ نگاشت رنگ من و تو کجا خرد، ای ناداشت؟!