قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. سه چیز است که سعادت بنده در آنست و روی عبودیت روشن بآنست. اشتغال زبان بذکر حقّ، و استغراق دل بمهر حقّ و امتلاء سرّ از نظر حقّ. طوبی کسی را که اللَّه بسرّ وی نظر کند تا دل وی بمهر بیاراید و زبان وی بر ذکر دارد. و هیچ ذکر عزیزتر از نام اللَّه نیست و هیچ نام و ذکر عزیزتر از آیت تسمیت نیست بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. مصطفی (ص) گفت: «کلّ امر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم اللَّه فهو ابتر» ,
: هر کار با خطر که در آغاز آن بسم اللَّه نبود، آن کار ناقص بود، که از آن مقصودی برنیاید. بیتوقیع بسم اللَّه در مملکت هیچ کاری روان نیست. بیگفتار بسم اللَّه نمازت درست نیست و رازت بکار نیست. در آثار مأثور است که یکی از اهل توفیق هر روزی بیآنکه بسم اللَّه بگفتی هزار بار سورة الاخلاص برخواندی، پس از آنکه بعالم آخرت رسیده بود، او را در خواب دیدند، گفتند: ما فعل اللَّه بک؟ اللَّه با تو چه کرد؟ حالت چونست؟ کارت بچه رسید؟ گفت: بهر باری سوره «قل هو اللَّه احد» خوانده بودم، ثواب آن را در بهشت از بهر ما کوشکی بنا کرده بودند، و اکنون که بدیدم نمیپسندم که ناقص است. گفتند: آن نقصان بگوی تا از چیست؟ گفتا: از آن بودست که ما در دنیا شرف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ از سر سورتها فرونهاده بودیم. ,
پیر طریقت گفته که: اگر همه ملک موجودات بنام تو باز کنند، نگر تا بیتوقیع بسم اللَّه بدان ننگری که آن را بر مقدار پر پشهای قیمت نیست. و اگر جبرئیل و حمله عرش بچاکری تو کمر بندند، ترا آن محلّ و شرف نبود که سلطان بسم اللَّه داغی از آن خویش بر میان جانت نهد. هر جانی که عاشقتر بود، او را اسیرتر گیرند، هر دلی که سوختهتر بود، رختش زودتر بغارت برند: ,
4 گفتم که: چو زیرم و بدست تو اسیر بنواز مرا، مزن تو ای بدر منیر.
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. ,
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ. ای گرویدگان دشمنان من و دشمنان خود را دوستان مگیرید. تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ بایشان در نهان دوستی میافکنید وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ. و ایشان کافر شدهاند بآنچه از خدا بشما آید از پیغام راست. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ بیرون کردند رسول مرا و شما را. أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ از بهر آنکه شما بگرویدید باللّه خداوند خویش. إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی اگر از خان و مان خود که بیرون آمدید کوشیدن را در سبیل من بیرون آمدید: وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی و جستن خشنودی مرا بیرون آمدید. تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ در نهان با ایشان میدوستی نمائید وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ و من داناام بآنچه شما نهان میدارید و آنچه آشکارا میکنید. وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ و هر که این کند از شما فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ (۱) از راه راست گم گشت. ,
إِنْ یَثْقَفُوکُمْ اگر شما را دریابند جای. یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً شما را دشمنان باشند. وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ و دست و زبان گشایند ببد شما وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ (۲) و دوست آن گه شوند که شما کافر شوید. ,
لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ سود ندارد و بکار نیاید شما را خویشاوندان شما و نه فرزندان شما. یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ روز رستاخیز میان شما داوری برگزارند و خصومت برگسلند. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۳) و اللّه بآنچه شما میکنید دانا و بیناست. ,
این سوره سیزده آیت است و سیصد و چهل و هشت کلمه و هزار و پانصد حرف جمله به مدینه فرو آمد باجماع مفسّران، و درین سوره سه آیت منسوخ است بجای خویش آن را شرح دهیم. و در بیان فضیلت آن ابی بن کعب روایت کند از ,
مصطفی (ص) قال: من قرأ سورة الممتحنة کان المؤمنون و المؤمنات له شفعاء یوم القیامة. ,
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ابتدا این سوره در شأن حاطب بن ابی بلتعة فرود آمد مردی بود از جمله مهاجران و بدریان. چون رسول خدا (ص) عزم درست کرد که بغزاء اهل مکه شود، ساز واهبت آن کار پنهان میساخت، میخواست تا ناگاه و بیخبر فرا سرایشان شود، این حاطب ملطّفهای نوشت باهل مکه که رسول خدا اینک عزم درست کرد که بجنگ شما آید، بر حذر باشید و این نامه بزنی داد، نام وی ساره: هی الّتی امر رسول اللَّه بقتلها یوم فتح مکه. گفتهاند که: ده دینار بآن زن داد تا نامه باهل مکه رساند. جبرئیل (ص) مصطفی (ص) را از آنچه حاطب کرد، خبر داد. رسول علی (ع) را و زبیر را بر پی آن زن بفرستاد، گفت: «ائتو روضة خاخ فانّکم تجدون بها امرأة معها کتاب، فخذوه منها و خلّوا سبیلها و ان لم تدفعه الیکم فاضربوا عنقها». ,
روید تا بروضه خاخ آنجا زنی را دریابید که با وی نامهای است. آن نامه از وی بستانید و زن را تعرّض مرسانید و اگر نامه ندهد، او را گردن زنید. رفتند تا بآن موضع و زن را دریافتند. و گفت: ما معی کتاب، با من هیچ نامه نیست. بجستند او را و نامه نیافتند. خواستند که باز گردند، علی (ع) گفت: و اللَّه ما کذّبنا رسول اللَّه (ص) و اللَّه لنخرجنّ الکتاب او لاضربنّک بالسیف. ,