قوله تعالی: ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ، پس ترا بر راهی ساخته از فرمان روانیدیم و کردیم، فَاتَّبِعْها، بر پی آن میرو، وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ (۱۸) و بر پی خوش آمد و بایست نادانان مرو. ,
إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً، که ایشان از خدای ترا هیچ بکار نیایند. وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ، و ستمکاران یکدیگر را بر بدی یا رند و بر بیداد ساخته، وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ (۱۹) و اللَّه نیکان را یار. ,
هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ، این قرآن باز نمودهاست و دیدورها راست مردمان را، وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۲۰) و راهنمونی و بخشایشی ایشان را که بیگماناناند. ,
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ یا میپندارند ایشان که میبدیها کنند، أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ که ما ایشان را چون ایشان کنیم که بگرویدند و نیکیها کردند، سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ، بر همسانی است زندگانی و مرگ ایشان، ساءَ ما یَحْکُمُونَ (۲۱) چون بد حکم و کژآوری که میکنند. ,
این سوره را سه نام است: سورة الجاثیة، سورة الشریعة و سورة الدهر. ,
دو هزار و صد و نود و یک حرف است و چهار صد هشتاد و هشت کلمت و سی و نه آیت، جمله بمکه فرود آمد مگر یک آیت: قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا... این یک آیت بمدینه فرود آمد در شأن عمر خطاب. و درین سورة از منسوخات همین یک آیت است: قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا... منسوخ است بآیت قتال. و در فضیلت سورة، ابیّ بن کعب روایت کند از مصطفی (ص) ,
قال: من قرأ سورة حم الجاثیة، ستر اللَّه عورته و سکن روعته عند الحساب، حم محله رفع بالابتداء فیمن جعله اسم السورة، تَنْزِیلُ الْکِتابِ خبره. و من جعله قسما فالمقسم علیه تنزیل الکتاب، و من جعله لافتتاح الکلام کقولهم الا، فتنزیل الکتاب رفع بالابتداء و قوله: مِنَ اللَّهِ خبره، و المعنی القرآن کلام اللَّه العزیز فی انتقامه الحکیم فی تدبیره و لیس کما زعم المبطلون، انه شعر او کهانة او تقوّله محمد (ص) إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ یجوز ان یکون المراد فی السماوات و الارض دلائل علی الوحدانیة، و یجوز ان یکون المراد بالایات. ,
ما فی السماء من الشمس و القمر و النجوم و غیرها و فی الارض من الجبال و الاشجار و الانهار و غیرها، فانّ کل واحد منها آیة دالة علی توحید اللَّه عز و جل، و خصّ المؤمنین بالذکر لانتفاعهم بها. ,
قوله تعالی: ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَةٍ ای بعد اختلاف اهل الکتاب جعلناک یا محمد علی طریقة و منهج مِنَ الْأَمْرِ ای من الدین و قیل علی ملّة مشروعة من امرنا الذی امرناه من قبلک من رسلنا و قیل من الامر الذی انت بصدده. ,
قال قتاده: الشریعة الفرائض و الحدود و الامر و النهی. و قال ابن عیسی: الشریعة علامة تنصب علی الطریق دلالة علی الماء فَاتَّبِعْها یعنی فاتّبع هذه الشریعة و اعمل بها و اتّخذها اماما، وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ ای لا تتّبع الکافرین و المنافقین، و لا تعمل بهواهم. ,
إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً ای لن یدفعوا عنک من عذاب اللَّه شیئا ان اتّبعت اهواءهم و ذلک انّهم کانوا یقولون له: ارجع الی دین آبائک فانّهم کانوا افضل منک، فقال عز و جل: إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً. ,
وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ ای الکافر الظالم یوالی ظالما مثله و ینصره و یعینه. و قیل هم متّفقون علی عداوتک، وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ ای یوالی المؤمنین الذین یتّقون الشرک و الفواحش. هذا، ای هذا القرآن، بَصائِرُ لِلنَّاسِ، معالم للناس فی الحدود و الاحکام یبصرون بها، وَ هُدیً من الضلالة وَ رَحْمَةٌ، من العقاب، لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ لا یشوب ایمانهم شک و ارتیاب. و قیل هذا ای ما تقدم من اتّباع الشریعة و ترک طاعة الظالم، بَصائِرُ لِلنَّاسِ ای بیّنات و دلائل فی امور دینهم، وَ هُدیً ای رشد، وَ رَحْمَةٌ ای نعمة من اللَّه، لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ. ,
قوله تعالی: ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها ای افردناک بلطائف فاعرفها و سننّا لک طرائق فاسلکها و أثبتنا لک حقائق فلا تتجاوزها و لا تجنح الی متابعة غیرک إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً ان اراد اللَّه بک نعمة فلا یمنعها احد و ان اراد بک فتنة فلا یصرفها احد، فلا تعلّق بمخلوق فکرک و لا تتوجه بضمیرک الی شیء وثق بربک و توکّل علیه. ,
ای مهتر عالم، ای سید ولد آدم، ای خورشید فلک سعادت، ای ماه آسمان سیادت، ای منزل عالم علم، ای درّ صدف شرف، ای طراز کسوت وجود، ما ترا از جهانیان باز بریدیم، و از پدر و مادر یتیم کردیم، و خویش و پیوند بر تو بیرون آوردیم، تا دل خویش از همه فارغ داری و یکبارگی باطاعت و خدمت ما برداری. ,
از شرایع ترا راه دین ساختیم، و از حقائق ترا شمع معرفت افروختیم، تا بتأیید و تمکین ما آن راه روی، و عالمیان را بآن راه خوانی، قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ ای مهتر، ما شب معراج ترا در قبه قربت بنشاندیم و صد هزار نثار الطاف بر فرق دولت تو افشاندیم و کونین را خاک قدم تو گردانیدیم و هیکل علوی و مرکز سفلی در تحت رایت ولایت تو آوردیم و مقصود آن بود که تا ترا بر بساط شفاعت انبساط دهیم، تا قصه درد عاصیان امت، بر ما برداری و عذری از آن، بهر ایشان بخواهی که: لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا یا محمد اگر تو فردا از ما کونین و عالمیان بخواهی، هنوز خاک قدم خود خواسته باشی، و اگر ما بلطف قدم، خاک آن قدم در کار خادمی از خدم تو کنیم از کمال ما مستبعد نبود. ,
آن مهتر انبیاء (ص) در دیده نبوت وی کحل بصیرت کشیده بودند، دانست که خاک را بار کش باید بود نه سرکش، که خاک بارکشی راست، نه سرکشی را، نه بینی که رب العزة ایشان را که سر کشیدند و تمرّد نمودند چه وعید میدهد و چه بیم مینماید که: أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ,
1 قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. حم (۱) تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (۲)
فرو فرستادن این نامه از خدای است، آن توانای دانا. ,
إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ در آسمان و زمین، لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ (۳) نشانهاست گرویدگان را. ,
وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ و در آفرینش شما و در آنچه آفریدگار میپراکند در جهان از جنبنده، آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۴) نشانهاست ایشان را که بیگماناند. ,
بسم اللَّه معراج قلوب الاولیاء. بسم اللَّه نور سر الاصفیاء. بسم اللَّه شفاء صدور الأتقیاء. بسم اللَّه کلمة التقوی و راحة الثکلی و شفاء المرضی. بسم اللَّه اصل همه دولتهاست، مایه همه سعادتها است، ختم همه عزتهاست توقیع منشور نیازهاست. ,
بسم اللَّه برید حضرت انبیاست، کلید قربت اولیاست، سلوت و سکون اصفیاست. بسم اللَّه آشنایی را سبب است و روشنایی را مدد است. از قطیعت امانست، و بیقراری را درمانست، نام خداوند جهان و جهانیانست. پادشاه بر همه شاهانست، پیش از هر زمان و پیش از هر نشانست. خدایی که وجودش را بدایت نه، جودش را نهایت نه، یکی یگانه که او را مثل و مانندی نه، فرد داننده که او را خویش و پیوند نه، صمدی پاینده که دریافت او را بخرد راه نه. حکیمی که یاد وی، دلها را بستانت. لطیفی که انس با وی، زندگانی دوستانست، کریمی که مهر وی شادی جاودانست، شیرین سخن و زیبا صنع و راست پیمانست. ,
3 مهر تو بمهر خاتم جم ندهم وصلت بدم مسیح مریم ندهم
4 عشقت بهزار باغ خرم ندهم یک دم غم تو بهر دو عالم ندهم.