قوله تعالی: رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ بردارنده درجهها افزونی زبر یکدیگر بندگان را خداوند عرش است، یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ میافکند پیغام که زندگانی دلهاست از سخن و فرمان خویش، عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ برو که خواهد از بندگان خویش، لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ (۱۵) تا آگاه کند مردمان را از روز هم دیداری. ,
یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ آن روز که آشکارا باشند ایشان چشمها یکدیگر را، لا یَخْفی عَلَی اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ پوشیده نماند بر اللَّه از ایشان هیچ چیز، لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ اللَّه گوید: که راست پادشاهی امروز؟ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (۱۶) هم خود گوید: اللَّه راست آن یگانه میراننده فروشکننده کم آورنده. ,
الْیَوْمَ تُجْزی و گوید امروز پاداش دهند، کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ هر تنی را بآنچه کرد، لا ظُلْمَ الْیَوْمَ ستم نیست امروز بر کس، إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۱۷) اللَّه آسان توان زود شمارست. ,
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ آگاه کن ایشان را و بترسان از ان روز نزدیک آمده، إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ آن گه که دلها بر گلوها آید، کاظِمِینَ از بیم و اندوه، نفس خود فرو میگیرند، ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ ناگرویدگان را آن روز هیچ دوست نیست که ایشان را بکار آید، وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ (۱۸) و نه هیچ شفیع که بسخن او کار کنند. ,
قوله تعالی: وَ قالَ الَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ... الآیة تمامی سخن مؤمن آل فرعون است، نزدیک فرعون سخن بحق گفت و مصطفی علیه الصلاة و السلام فرمود: «افضل الجهاد کلمة حقّ عند امیر جائر»، زبان موعظت بگشاد و ایشان را پند بلیغ داد گفت: یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ این دنیا پلی گذشتنی است و بساطی در نوشتنی، مرتع و لافگاه مدّعیان و بی سرمایگان، مجمع و بارگاه بیخطران و بیحاصلان. ,
صد هزاران تخت و رخت ملوک بینی بر خاک افکنده، صد هزاران تاج تاجداران بتاراج برداده، در هر زاویهای از خطّ عنبرین جوانان خرمنی نهاده، در هر گوشهای از گیسوی مشکین عروسان خرگاهی زده، و تو مسکین بیباکوار بر سر این خاکستان ویران قرار گرفته، و عاشق وار حلقه غلامی دنیا در گوش کرده و آن سرای سرور باین سرای غرور فروخته. اکنون دیده عقل بر گمار و بگوش هوش این ندای تهدید بشنو، اگر سمع پند شنو داری. ,
3 تا کی از دار الغروری سوختن دار السرور تا کی از دار الفراری ساختن دار القرار
4 در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ملک تیرشان پروین گسل بود و سنان جوزا گذار
قوله تعالی: وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ مفسران را در این آیه سه قول است، قومی گفتند: دعا بمعنی عبادت است و استجابت بمعنی اثابت، ای اعبدونی و وحدونی اثبکم و اغفر لکم، لمّا عبر عن العبادة بالدّعاء جعل الإثابة استجابة. میگوید مرا پرستید و مرا معبود خود دانید یگانه تا شما را ثواب پرستش دهم نعیم باقی و ملک جاودانه. و خبر درست است که رسول خدا (ص) گفت. ,
«الدعاء هو العبادة» ثمّ قرأ «و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین». ,
قومی گفتند: دعا اینجا بمعنی استغاثت است، ای استغیثونی فی الضّرّاء اغثکم فریاد خواهید بمن بوقت گزند و درماندگی تا شما را فریاد رسم و از گزند رهایی دهم چنانک جایی دیگر فرمود: إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ. ,
قول سوم انست که دعا بمعنی سؤال است و استجابت بمعنی اعطا، ای سلونی اعطکم میفرماید: سؤال که کنید از من کنید، عطا که خواهید از من خواهید که جواد و مفضل منم، بخشنده فراخ بخش منم، اگر طاعت کنید قبول ور من، اگر سؤال کنید عطا بر من، اگر گناه کنید عفو بر من، آب در جوی من، راحت در کوی من، طرب در طلب من، انس با وصال من، شادی بلقا و رضای من مصطفی علیه لصلاة و السلام فرمود: «من لم یسئل اللَّه یغضب علیه». ,
قوله: رَفِیعُ الدَّرَجاتِ رفیع بمعنی رافع است همچون سمیع بمعنی سامع، میگوید: بردارنده درجههای بندگان است زبر یکدیگر چه در دنیا چه در عقبی. در دنیا آنست که فرمود: وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ برداشت شما را از بر یکدیگر درجهها افزونی، یکی را بدانش یکی را بنسب یکی را بمال یکی را بشرف یکی را بصورت یکی را بصوت یکی را بقوّت. جای دیگر فرمود: وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا برداشتیم ایشان را زبر یکدیگر در عز و مال در رزق و معیشت یکی مالک یکی مملوک یکی خادم یکی مخدوم یکی فرمان ده یکی فرمان بر. اما درجات عقبی آنست که گفت: وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَکْبَرُ تَفْضِیلًا سرای آن جهانی مه در کما بیشی و مه در افزونی دادن بر یکدیگر، هر که در دنیا بمعرفت و طاعت افزونتر در عقبی بحق نزدیکتر و کرامت وی بیشتر. مصطفی علیه الصلاة و السلام گفت: «ان ادنی اهل الجنة منزلة لمن ینظر الی جنانه و ازواجه و نعیمه و خدمه و سرره مسیرة الف سنة و اکرمهم علی اللَّه من ینظر الی وجهه غدوة و عشیة». ,
و روی «ان اسفل اهل الجنة درجة لیعطی مثل ملک الدنیا کلها عشر مرار و انه لیقول: ای رب لو اذنت لی اطعمت اهل الجنة و سقیتهم لم ینقص ذلک مما عندی شیئا، و انّ له من الحور العین ثنتین و سبعین زوجة سوی ازواجه من الدنیا» ,
و روی «انّ اخس اهل الجنة درجة و لیس فیها خسیس رجل له قصر من یاقوتة حمراء له اربعة ابواب فباب تدخل منه الملائکة بالتحیة من عند اللَّه و باب تدخل علیه منه ازواجه من الحور العین و باب یدخل علیه منه خدمه من الولدان و باب ینظر منه الی وجه ربه تبارک و تعالی و هو اکرم الأبواب». ,
و قیل: رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ای رافع السماوات بعضها فوق بعض. ,
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام او که قدر او بیمنتهاست و صحبت او با دوستان بیبهاست، در قدر نهان و در صنع آشکار است. بنام او که از مانندگی دور و از اوهام جداست، دل را بدوستی و خرد را بهستی پیداست. بنام او که نه در صفت او چون و نه در حکم چراست، در شنوایی و دانایی و بینایی یکتاست. ,
آن عزیزی گوید در مناجات: الهی در دل دوستانت نور عنایت پیداست، جانها در آرزوی وصالت حیران و شیداست، چون تو مولی کراست و چون تو دوست کجاست، هر چه دادی نشانست و آیین فرداست، آنچه یافتیم پیغامست و خلعت برجاست، نشانت بیقراری دل و غارت جانست، خلعت وصال در مشاهده جلال چگویم که چون است. ,
3 روزی که سر از پرده برون خواهی کرد دانم که زمانه را زبون خواهی کرد
4 گر زیب و جمال ازین فزون خواهی کرد یا رب چه جگرهاست که خون خواهی کرد
قوله تعالی: وَ قالَ الَّذِی آمَنَ و آن مرد گرویده گفت: یا قَوْمِ اتَّبِعُونِ ای قوم پی برید بمن، أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ (۳۸) تا راه نمایم شما را براه راستی. ,
یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ ای قوم این زندگانی این جهانی روزی فرا روزی بسر بردن است ناپاینده، وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرارِ (۳۹) و آن جهانست سرای آرام و پاینده. ,
مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً هر که بدی کند، فَلا یُجْزی إِلَّا مِثْلَها پاداش ندهند. او را مگر هم چنان، وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً و هر که نیکی کند، مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی از نرینه و مادینه، وَ هُوَ مُؤْمِنٌ و او گرویده بود، فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ ایشان آنند که در آرند در بهشت یُرْزَقُونَ فِیها بِغَیْرِ حِسابٍ (۴۰) روزی میدهند ایشان را در ان بهشت بیشمار. ,
وَ یا قَوْمِ ما لِی أَدْعُوکُمْ إِلَی النَّجاةِ ای قوم این چیست که مرا رسید و این چونست مرا که میخوانم شما را با رهایی، وَ تَدْعُونَنِی إِلَی النَّارِ (۴۱) و میخوانید شما مرا بآتش. ,
قوله: وَ قالَ الَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ یعنی مؤمن آل فرعون: اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ اقبلوا عظتی ابیّن لکم طریق السعادة و صلاح الامر و سبیل الهدی. الرّشاد و الرّشد و الرّشد الهدی، یقال: رجل رشید و راشد و رشاد. قال الشاعر: ,
2 انا فی امر رشاد بین غزو و جهاد
3 بدنی یغزو عدوّی و الهوی یغز و فؤادی
و یقال: فلان لغیر رشدة، اذا کان ولد الزنا. و قوله: وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ ای بصواب. ,
قوله: وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ خداوند مهربان کریم و لطیف و رحیم ببندگان، مایه رمیدگان و پناه مضطران و پادگار بیدلان، جل جلاله و تقدست اسماؤه و تعالت صفاته اندرین آیت بندگان را مینوازد و نواخت خود بر مؤمنان مینهد و فضل و لطف خود بر ایشان عرضه میکند که ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ میفرماید: بندگان مرا خوانید تا شما را پاسخ کنم، امیدها بمن بردارید تا امیدهاتان وفا کنم، کوشش از بهر من کنید تا کوششهاتان جزا دهم. ,
پاسخ کننده دعاها بعطا منم، پاسخ کننده امیدها بوفا منم، پاسخ کننده کوششها بجزا منم. ,
ادعونی بلاغفلة استجب لکم بلامهلة مرا خوانید بیغفلت تا شما را پاسخ کنم بیمهلت، مرا خوانید باعتذار و تنصّل تا شما را پاسخ کنم با کرام و تفضّل، مرا خوانید بقدر طاقت تا شما را پاسخ کنم بکشف فاقت، مرا خوانید بدعا و سؤال تا شما را پاسخ کنم بعطا و نوال، مرا خوانید بطاعات موقت تا شما را پاسخ کنم بمثوبات مؤبد. من آن خداوند که از بنده عمل خرد پذیرم و عطای بزرگ دهم، آن عمل خرد بنده بزرگ دانم و عطای بزرگ خود اندک شمرم. کریم است آن خداوند که صد نعمت بر سر بنده نثار کند و ذرهای نشمرد و کاهی از بنده کوهی انگارد، هر که نیاز باو بردارد توانگرش کند، هر که ناز باو کند عزیزش گرداند. ,
ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ای عاصیان شکسته، ای مفلسان درمانده و پای بگل فروشده، ای مشتاقان درد زده، ای دوستان یک دله در هر حال که باشید غرقه لطف و عطا، یا خسته تیر بلا، همه ما را خوانید، همه ما را دانید، گرد در ما گردید، عزّ از ما جویید رونق مجمع عزیزان قرب ماست، قرب ما خواهید، جمال محفل دوستان حضور ماست حضور ما جویید، هر کجا سه گدا بهم فراز آمدند، قرب حضرت ما آنجا جویید، ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ. هر کجا درد زدهای دمی گرم برآورد. نسیم قرب حضرت از نسیم نفس او طلبید، هر کجا غمگینی آهی کرد. خود را در زیر آه آن عشق دارید، آن یک ذره سوز و درد شما بعبادت هزار ساله فرشتگان و تسبیح فراوان روحانیان ندهیم، زبان حال بنده بنعت شکر از سر افتقار و افتخار میگوید: ,
قوله تعالی: وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی خداوند شما گفت مرا خوانید و فریاد رسی از من جویید، أَسْتَجِبْ لَکُمْ تا پاسخ کنم شما را، إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی ایشان که میگردن کشند از پرستش من، سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ (۶۰) آری در شوند در دوزخ بیچاره و خوار. ,
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ اللَّه اوست که شما را شب آفرید، لِتَسْکُنُوا فِیهِ تا آرام گیرید درو، وَ النَّهارَ مُبْصِراً و روز روشن آفرید تا بینید درو، إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ اللَّه با نیکوکاری است بر مردمان، وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ (۶۱) لکن بیشتر مردمان آزادی نمیکنند. ,
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ آن اللَّه است خداوند شما، خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ آفریدگار هر چیز، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایی جز او، فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ (۶۲) شما را از حق چون برمیگردانند؟ ,
کَذلِکَ یُؤْفَکُ هم چنان برمیگردانیدند، الَّذِینَ کانُوا بِآیاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (۶۳) ایشان که سخنان اللَّه را میمنکر شدند و از پذیرفتن آن میبازنشستند. ,
1 «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان حم (۱) بحلم من بملک من.
تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ فرو فرستادن این نامه از خداست، الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (۲) آن تاونده دانا. ,
غافِرِ الذَّنْبِ آمرزنده گناه، وَ قابِلِ التَّوْبِ و پذیرنده بازگشت، شَدِیدِ الْعِقابِ سخت عقوبت، سخت گیر، ذِی الطَّوْلِ با بینیازی و نیکوکاری، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایی جز او، إِلَیْهِ الْمَصِیرُ (۳) با اوست بازگشت. ,
ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ پیچ نیارد در سخنان اللَّه، إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا مگر ایشان که کافر شدند، فَلا یَغْرُرْکَ مفریبا ترا، تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ (۴) گشتن ایشان ایمن در جهان. ,