سورة الاحزاب هفتاد و سه آیت است، و هزار و دویست و هشتاد کلمه و پنج هزار و هفتصد و نود و شش حرف. جمله بمدینه فرود آمد، مگر دو آیت بقول بعضی از مفسّران و ذلک قوله یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً الی آخر الآیتین. ,
و درین سوره دو آیت منسوخ است یکی وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ نسخ منها وَ دَعْ أَذاهُمْ بآیة السیف. دیگر آیت لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ نسخت بقوله یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ. و عن ابیّ بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة الاحزاب و علّمها اهله و ما ملکت یمینه اعطی الامان من عذاب القبر». ,
قوله یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ یأتی فی القرآن الامر بالتّقوی کثیرا لتعظیم ما بعده من امر او نهی، کقوله اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا، اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً، اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ، و قول لوط: فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی. سبب نزول این آیت آن بود که ابو سفیان بن حرب و عکرمة بن ابی جهل و ابو الاعور السلمی از مکه برخاستند و بمدینه رفتند بعد از واقعه اخدود. در مدینه بسرای عبد اللَّه ابیّ منافق فروآمدند، و از رسول خدا درخواستند تا ایشان را امان دهد و با وی سخن گویند. رسول ایشان را امان، داد ایشان برخاستند و بحضرت مصطفی (ص) آمدند و با ایشان عبد اللَّه بن سعد بن ابی سرح بود و طعمة بن ابیرق و عمر خطاب در آن مجلس حاضر بود. ایشان گفتند: یا محمد! ارفض ذکر آلهتنا اللّات و العزّی و المناة و قل انّ لها شفاعة لمن عبدها و ندعک و ربّک. این سخن بر رسول خدا صعب آمد و دشخوار، عمر گفت: یا رسول اللَّه دستوری ده تا ایشان را هلاک کنم و پشت زمین ازیشان پاک کنم. رسول اللَّه فرمود یا عمر آهسته باش که من ایشان را امان دادهام. ,
پس عمر گفت برخیزید از حضرت نبوت که شما را در لعنت خدا آید و غضب او. پس رسول عمر را فرمود تا ایشان را از مدینه بیرون کند. آن ساعت جبرئیل فرو آمد و آیت آورد: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ و لا تنقض العهد الّذی بینک و بینهم وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ من اهل مکة یعنی ابا سفیان و عکرمه و ابا الاعور وَ الْمُنافِقِینَ من اهل المدینة یعنی عبد اللَّه بن ابیّ و عبد اللَّه بن سعد ابن ابی سرح و طعمة ابن ابیرق. و معنی اتَّقِ اللَّهَ ای اثبت علی التّقوی و دم علیها، کقوله یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا و کالرّجل یقول لغیره و هو قائم: قم هاهنا. ای اثبت قائما، و قیل الخطاب مع النّبیّ (ص) و المراد به هو و امّته، بدلیل قوله: إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً ذکره بالجمع. و قیل وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ فیما یسئلونک من الرفق بهم و لا فی غیره. و قیل و لا تطعهم فیما یسئلونک من ابعاد الفقراء عنک لیجالسوک إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً بما یکون قبل کونه حَکِیماً بخلقه قبل خلقه. و قیل: علیم بما یضمرونه من الخلف و الغدر و بما یضمره الفقراء من الایمان و الحقّ. ,
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم عزیز، شفیع المذنبین، جوده بلاء المهیّمین، مقصوده، ضیاء الموحّدین، عهوده، سلوة المحزونین، ذکره، حرفة المستمیحین شکره، رداؤه، کبریاؤه سناؤه، سنائه بهاؤه و بهاؤه علاؤه. ,
نام خداوندی که صنایع شیرین و بدایع زیبا صنع و شیرین گفتاری، عالم الاسرار و معیوبان را خریداری، درمانده را دستگیر و بیچاره را دستیاری. ,
3 هواک سمیر قلبی المستطار و ذکرک فی مجاری السرّ جار
4 و کنت ملکت فی امری اختیارا فحکمک فی الهوی سلب اختیاری
قوله: ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ سبب نزول آیت آن بود که زید بن حارثه که پسر خوانده رسول بود مردم او را زید بن محمد میخواندند، پس چون زینب را بزنی کرد قومی گفتند: تزوّج بامرأة ابنه زن پسر خوانده خود را بزنی کرد، و در شرع وی نیست زن پسر را بزنی کردن. ربّ العالمین این آیت بجواب ایشان فرستاد یعنی که محمد پدر زید حارثه نیست، ای لیس محمد ابا احد من رجالکم الّذی لم یلده فیحرم علیه نکاح زوجته بعد فراقه ایّاها. زن پسر آن گه بر پدر حرام گشت که آن پسر از صلب وی باشد و از وی زاده و زید بن حارثه نه از صلب محمد است و نه از وی زاده و محمد خود پدر هیچ مرد بالغ رسیده بمردی نیست. ,
ابن عباس گفت: انّ اللَّه تعالی لمّا حکم ان لا نبیّ بعده لم یعطه ولدا ذکرا یصیر رجلا. چون حکم اللَّه این بود که بعد از محمد هیچ پیغامبر نباشد، او را فرزند نرینه بالغ نداد، که اگر دادی پیغامبر بودی و آن گه معنی خاتم النبیّین درست نبودی. ,
رسول خدا را پسران بودند: ابراهیم از ماریه و قاسم و طیب و مطهر از خدیجه امّا در کودکی از دنیا برفتند و ببلوغ نرسیدند. ربّ العالمین میفرماید: مِنْ رِجالِکُمْ و لفظ رجال بر مردان بالغ افتد، و روا باشد که معنی آیت آن بود که أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ الّذی لم یلده و آن گه بزید حارثه مخصوص بود، وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ نصب اللام لمکان کان. ,
وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ عاصم بفتح تا خواند بر اسم، یعنی که مهر پیغامبرانست، ای هو آخرهم. باقی بکسر تا خوانند بر فعل، ای ختم النبیّین فهو خاتمهم، مهر کننده پیغامبرانست، یعنی که محمد ختم کرد پیغامبری را بآن ختم که ربّ العزّة بوی داد. ,
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، میفرماید: ای شما که ایمان آوردید و رسالت پیغامبر قبول کردید و سر بر خط فرمان نهادید و بوفای عهد روز میثاق باز آمدید، نعمتی که بر شما ریختم هم از روی ظاهر و هم از روی باطن حقّ آن بشناسید و شکر آن بگزارید هم بزبان هم بتن و هم بدل. شکر زبان آنست که پیوسته خدای را یاد میکند و زبان خود بذکر وی تر میدارد و چون نعمتی بر وی تازه میگردد الحمد للَّه میگوید. رسول (ص) یکی را گفت: چگونهای؟ جواب داد که بخیر. ,
رسول دیگر باره پرسید گفت: چگونهای؟ گفت بخیر. سوم بار گفت: چگونهای؟ گفت بخیر و الحمد للَّه. رسول فرمود که این میجستم که بگویی الحمد للَّه. بزرگان دین و سلف صالحین یکدیگر را پرسیدندی تا جواب، حمد و شکر باشد و گوینده و پرسنده در ثواب شریک باشند. ,
شبلی را پرسیدند، شکر چیست؟ گفت: شکر آنست که در نعمت منعم را بینی نه نعمت و شادی و فرح که نمایی بر دیدار منعم نمایی نه بر دیدار نعمت، آن گه این بیت بر گفت: ,
4 و ما الفقر من ارض العشیرة ساقیا و لکننا جئنا بلقیاک نسعد
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای شما که گرویدگاناید، لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ در خانهای پیغامبر مشوید، إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ مگر که شما را با خوردنی خوانند، غَیْرَ ناظِرِینَ إِناهُ نه چنان که شوید و نشینید تا طعام فرا رسد، وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا لکن چون شما را با خوردنی خوانند در شوید، فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا و چون طعام بخورید بپراکنید وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ و نه چنان که از سخنان میبررسید، إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ که آن پیغامبر را میبرنجاند، فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ و او را شرم میبود از شما، وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ و اللَّه از گفتنی گفتن شرم ندارد، وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً و هر گه که ازیشان چیزی خواهید، فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ از پس پرده خواهید، ذلِکُمْ أَطْهَرُ این شما را پاک دارندهتر است، لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ دلهای شما را و دلهای ایشان را، وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ و روا نیست شما را که رسول خدای را رنج دل نمائید، وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً و نه زنان او را بزنی خواهید بعد از وی هرگز، إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیماً (۵۳) آن بنزدیک خدای کاری بزرگ است. ,
إِنْ تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ اگر پیدا کنید چیزی یا در دل دارید، فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً (۵۴) اللَّه بهمه چیز داناست همیشه. ,
لا جُناحَ عَلَیْهِنَّ تنگی نیست بر زنان، فِی آبائِهِنَّ پدران خویش را، وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ و پسران خویش یا برادران خویش را، وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ و نه برادرزادگان خویش یا خواهرزادگان خویش را، وَ لا نِسائِهِنَّ و نه زنان هم دین «۳» خویش را، وَ لا ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ و نه بردگان خویش را، وَ اتَّقِینَ اللَّهَ و از خشم و عذاب خدای بپرهیزید، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیداً (۵۵) که اللَّه بر همه چیز گواهست و بآن دانا. ,
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ خدای و فرشتگان او درود میدهند بر پیغامبر، یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای شما که مؤمناناید، صَلُّوا عَلَیْهِ درود دهید بر او، وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً (۵۶) و سلام کنید سلام کردنی. ,