1 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. الم (۱) سرّ خداوند است در قرآن.
تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ (۲) این آیتهای این نامه راست و درست است. ,
هُدیً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ (۳) حکمت راست حکم راه نمونی است و بخشایشی نیکوکاران را. ,
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ ایشان که نماز بپای میدارند وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ و زکاة میدهند وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (۴) و ایشان بروز رستاخیز بیگماناند. ,
این سوره لقمان سی و چهار آیت است و پانصد و چهل و دو کلمت و دو هزار و صد و ده حرف. جمله بمکه فرو آمد مگر سه آیت که بمدینه فرو آمد: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ تا آخر سه آیت. حسن گفت: جمله سورة مکی است مگر یک آیت: الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ از بهر آنکه فرض نماز و فرض زکاة بمدینه فرو آمد، و درین سورة منسوخ نیست مگر این کلمات: وَ مَنْ کَفَرَ فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ این قدر از آیت منسوخ است بآیت سیف و باقی آیت محکم. ,
روی ابی بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة لقمان کان له لقمان رفیقا یوم القیامة و اعطی من الحسنات عشرا بعدد من عمل بالمعروف و عمل بالمنکر». ,
قوله الم، تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ یعنی تلک الحروف الثمانیة و العشرون آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ. و قیل معناه هذه الآیات تلک الآیات الّتی وعدتم فی التوریة و یجوز ان یکون تلک اشارة الی الآیات فی هذه السّورة، ای هذه آیات الکتاب الحکیم، ای المحکم و هو الممنوع من الفساد و البطلان، و قیل الحکیم هاهنا هو المتضمّن للحکمة. ,
هُدیً وَ رَحْمَةً قراءة العامّة بالنصب علی الحال و القطع و قرأ حمزة وَ رَحْمَةً بالرفع، یعنی هذا الکتاب هُدیً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ سمّاه هدی لما فیه من الدّواعی الی الفلاح و الالطاف المؤدّیة الی الخیرات و المحسن لا یقع مطلقا الّا مدحا صفة للمؤمنین و فی تخصیص کتابه بالهدی و الرحمة للمحسنین دلیل علی انه لیس بهدی لغیرهم و قد قال تعالی: وَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ فِی آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی، و قال تعالی: وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَی الْکافِرِینَ هدی در قرآن برهشده وجه است و جمله این وجوه بدو معنی بازمیگردد: یکی دعوت، و دیگر شرح و توفیق. ,
قوله تعالی و تقدّس: أَ لَمْ تَرَوْا معناه ا لم تعلموا یا بنی آدم أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ای مکّنکم من الانتفاع بما فی السماء من الشّمس و القمر و النجوم و ما فی الارض من الجبال و البحار و النبات و الاشجار و الدّواب و الریح و السحاب و غیر ذلک ممّا تنتفعون به فی اوقاتکم و مصالحکم. وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ ای اتمّ و وسع حتی فضل و السابغات فی قصّة داود هی الدّروع الطویلة نِعَمَهُ قرأ نافع و ابو عمرو و حفص بفتح العین علی الجمع و قرأ الآخرون منوّنة علی الواحد و معناها الجمع ایضا کقوله: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها. ظاهِرَةً وَ باطِنَةً قال عکرمة عن ابن عباس: النعمة الظاهرة الاسلام و القرآن، و الباطنة ما ستر علیک من الذنوب و لم یعجل علیک بالنقمة. و قیل: الظاهرة ما یراها الناس من الجاه و المال و الخدم و الاولاد. و الباطنة الخلق و العلم و القوّة و سائر ما یعلمه العبد من نفسه. و قیل الظاهرة ما یعلمه العبد من نفسه و الباطنة ما یعلمه اللَّه و لا یعلم العبد. و قیل لرسول اللَّه (ص): عرفنا النعم الظاهرة فما الباطنة؟ ,
فقال (ص) «هو ما لو رآک النّاس علیه لمقتوک» و عن جویبر عن الضحاک قال سألت ابن عباس عن قول اللَّه عزّ و جل: وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً فقال سألت رسول اللَّه (ص) قلت یا رسول اللَّه ما هذه النعمة الظاهرة و الباطنة؟ قال: «امّا الظاهرة فالاسلام و ما حسّن من خلقک و ما افضل علیک من الرزق. و امّا الباطنة فما ستر من سوء عملک یا بن عباس». یقول اللَّه عزّ و جلّ «انّی جعلت للمؤمن ثلاثا صلاة المؤمنین علیه بعد انقطاع عمله اکفّر به عنه خطایاه. و جعلت له ثلث ماله لیکفّر به عنه خطایاه و سترت علیه سوء عمله الّذی لو قد ابدیته للناس لنبذه اهله و ما سواهم» و قال الحارث بن اسد المحاسبی: الظاهرة نعیم الدنیا و الباطنة نعیم العقبی. ,
و قال سهل بن عبد اللَّه: الظاهرة اتّباع الرّسول و الباطنة محبّته. و قیل: الظاهرة قوله وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ و الباطنة قوله: وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ. ,
و قیل: الظاهرة الشهادة الناطقة و الباطنة السعادة السابقة. و قیل الظاهرة وضع الوزر و رفع الذّکر و الباطنة شرح الصدر. و قیل: الظاهرة قوله وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ و الباطنة قوله أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ یعنی و مع هذه النعم الظاهرة و الباطنة منهم من یخاصم فی دین اللَّه و یجادل فی توحید اللَّه و یمیل الی الشرک و هو النضر بن الحارث حین زعم انّ الملائکة بنات اللَّه. و قیل نزلت فی یهودی خاصم النبیّ (ص) فاخذته صاعقة فاهلکته، بِغَیْرِ عِلْمٍ ای جهلا منه لا علم له بما یدّعیه، وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنِیرٍ ای لا برهان له من سنّة سنّها نبیّ او کتاب مبین انزل علی نبیّ یعنی انّما یتّبع هواه و وسوسة الشیطان. ,
قوله تعالی و تقدّس: أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً بدان که عالمیان سه گروهاند: گروهی ابناء دنیااند به نعمت ظاهر مشغول شده، گروهی ابناء آخرتاند در نعمت باطن آویخته. ,
سیومین ابناء ازلاند که در شهود منعم و راز ولی نعمت با نعمت نپرداختند. نه صید دنیا شدند، نه قید عقبی گشتند، صورت ایشان نقاب صفت ایشان، و هر موی که بر اندام ایشان صدفی از صدفهای اسرار و گنجی از خزائن انوار نه از گزاف. ,
بو یزید بسطامی رحمه اللَّه گفت: لو قلعت شعرة من جسدی لزالت الدنیا بما فیها و لو قسمت انوار شعرة من جسدی علی جمیع کفّار الدنیا لوسعتهم و لآمنوا باللّه و رسله و ملائکته و کتبه. ,
سعید قطان از کبار مشایخ بوده حق را جلّ جلاله و عمّ نواله و عظم شأنه بخواب دید که گفت: یا سعید کلّ الناس یطلبون منّی الّا ابا یزید فانه یطلبنی همه مردمان از ما چیزی خواهند مگر بو یزید که او از ما ما را میخواهد. بو بکر شبلی گفت: مدخل راه حسین منصور از حسین پرسیدم گفتم: کیف الطریق الیک؟ فقال خطوتین، و قد وصلت یا حسین این راه که تو در آن و میروی چه باید کرد تا بتو رسم؟ حسین گفت دو قدم است آن دو قدم برگیر و بما رسیدی، دنیا بر روی عاشقان دنیا زن و در معشوقه ایشان با ایشان منازعت مکن و آخرت بطالبان آن تسلیم کن و مناقشت خود از ایشان دور دار و بنده درگاه عزت باش بیتصرف در دنیا و آخرت، یعنی که اگر همراه مایی از عالم جعلیّت بیرون آی و قدم صدق در فضاء مشاهدت نه که در آن فضا نه وحشت دنیا بود نه زینت آخرت. ,
قوله تعالی و تقدّس: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه نور الاسرار و سرور الأبرار، بسم اللَّه قهر الشیطان الغدّار، و سبب لمرضاة الملک الجبار. اللَّه است آفریدگار جهان و جهانیان، من قوله: اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ. اللَّه است روزیدهنده آفریدگان، من قوله: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُها. اللَّه است نگه دارنده زمین و آسمان، من قوله: إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ. اللَّه است کفایت کننده شغل بندگان، من قوله: أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ. اللَّه است راه نماینده مؤمنان، من قوله: وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا. اللَّه است غیبدان و نهاندان، من قوله یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی. اللَّه است آمرزنده گناهان، من قوله: إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً. ,
اللَّه است بخشاینده و مهربان بر مؤمنان، من قوله: وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً. ,
بسم اللَّه در تحت هر حرفی اشارتی است و در آن اشارت بشارتی، با اشارت است که بصیرم میبینم کردار تو. سین اشارت است که سمیعام میشنوم گفتار تو، میم اشارتست که مجیبم مینیوشم دعاء تو. با اشارت است ببرّ او، سین اشارت است بسرّ او. میم اشارت است بمنّت او گویی قسم یاد میکند میگوید جلّ جلاله: ببرّ من با بندگان من، بسرّ من با دوستان من، بمنّت من بر مشتاقان من که عذاب نکنم بندهای را که باخلاص گوید نام من و در هر کار ابتدا کند بنام من با بقاء او، سین سناء او، میم مجد او، بابقاء بنده، سین سرور بنده، میم مقام بنده. میگوید عزّ جلاله: عبدی بقاء من بمن، بقاء تو زمن، سناء من صفت من، سرور تو صحبت من، مجد من جلال من، مقام تو بر درگاه من. اللّهام که کافران را عذاب کنم اظهار حجّت را، رحمانم با مؤمنان فضل کنم اظهار منّت را. رحیمام عاصیان را عفو کنم اظهار رحمت را. ,
الم الالف یشیر الی الایة و اللّام یشیر الی لطفه و عطائه و المیم یشیر الی مجده و سنائه فبآلائه رفع الجحد عن قلوب اولیائه و بلطف عطائه اثبت المحبّة فی اسرار اصفیائه و بمجده و سنائه مستغن عن جمیع خلقه بوصف کبریائه. الف اشارتست بآلاء و نعماء و لام اشارتست بلطف و عطاء او، میم اشارتست بمجد و سناء او. ,
قوله تعالی: أَ لَمْ تَرَوْا نمیبینید؟ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ که اللَّه شما را نرم کرد و بفرمان، ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ هر چه در آسمانها و زمینها چیز است وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ و تمام کرد و فراخ بر شما نعمتهای خویش ظاهِرَةً آشکارا وَ باطِنَةً و نهان، وَ مِنَ النَّاسِ و از مردمان کس است مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ که پیکار میکند در خدای و باو میپیچد بِغَیْرِ عِلْمٍ بیهیچ دانشی وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنِیرٍ (۲۰) و بیهیچ نشان و بیهیچ نامه روشن. ,
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ و چون ایشان را گویند اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ بر پی آن روید که اللَّه فرو فرستاد قالُوا ایشان گویند بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا نه که بر پی آن رویم که پدران خویش را بر آن یافتیم أَ وَ لَوْ کانَ الشَّیْطانُ یَدْعُوهُمْ إِلی عَذابِ السَّعِیرِ (۲۱) باش و اگر دیو ایشان را با عذاب آتش میخواند بران باید رفت. ,
وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اللَّهِ هر که روی خویش و سوی خویش و آهنگ خویش با اللَّه سپارد وَ هُوَ مُحْسِنٌ و او نیکوکار بود و بیگمان فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی او دست در زد در استوارتر گوشهای وَ إِلَی اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (۲۲) و باللّه گردد سرانجام همه کار. ,
وَ مَنْ کَفَرَ و هر که کافر شود و بسپاس نیندیشد فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ اندوهگن مدار ترا نسپاسی و ناگرویدن او إِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ با ماست بازگشت ایشان فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا تا آگاه کنیم ایشان را بپاداش دادن از آنچه میکردند إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (۲۳) که اللَّه داناست بهر چه در دلهاست. ,