3 اثر از ۱۰- سورة یونس - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۱۰- سورة یونس - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رشیدالدین میبدی / کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی / ۱۰- سورة یونس - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار

۱۰- سورة یونس - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی

قوله تعالی وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ گفته‌اند نام نوح سکن بود او را نام نوح نهادند لکثرة نیاحته علی قومه بعد ما اغرقوا. قوم وی اولاد قابیل بودند چون بر ایشان‌ دعا کرد تا رب العزّة ایشان را بطوفان غرق کرد نوح بعد از آن پشیمانی خورد و بر ایشان نوحه کرد و بسیار بگریست. از بس که بگریست و نوحه کرد او را نوح نام نهادند، و این نوحه کردن و گریستن وی بر قوم خویش از خبر هامة بن الهیم معلوم شد، و ذلک ما ,

روی عمر بن الخطاب قال: بینما نحن قعود مع رسول اللَّه (ص) علی جبل من جبال تهامة اقبل شیخ بیده عصا فسلّم علی النبیّ ص فردّ علیه السّلام و قال: من انت؟ ,

قال: انا هامة بن الهیم بن لا قیس بن ابلیس فقال النّبی (ص) فما بینک و بین ابلیس الّا ابوان، فکم اتی لک من الدّهر؟ قال: قد افنیت الدّنیا عمرها الّا قلیلا، قال علی ذلک کنت و انا غلام ابن اعوام أفهم الکلام و امرّ بالاکام و آمر بافساد الطّعام و قطع الارحام. ,

فقال النّبی (ص): بئس لعمر اللَّه الشیخ المتوسم و الشّاب المتلوم فقال ذرنی من الاستعذار انی تائب الی اللَّه عزّ و جلّ کنت مع نوح فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتّی بکی علیهم و ابکانی، و قال: لا جرم انّی علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. قال قلت: یا نوح انّی ممّن اشرک فی دم السّعید الشّهید هابیل بن آدم فهل تجد لی عند ربک من توبة؟ فقال یا هامة همّ بالخیر و افعله قبل الحسرة و النّدامة انّی قرأت فیما انزل اللَّه تعالی علیّ انّه لیس من عبد تاب الی اللَّه بالغ ذنبه ما بلغ الّا تاب اللَّه علیه، فقم و توضأ و اسجد للَّه قال: ففعلت فی ساعة ما امرنی به، قال فنودی ارفع رأسک فقد نزلت توبتک من السّماء قال فخررت للَّه ساجدا. و کنت مع هود فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتی بکی علیهم و ابکانی، و قال: لا جرم انّی علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. و کنت مع صالح فی مسجده مع من آمن به من قومه فلم ازل اعاتبه علی دعوته علی قومه حتی بکی علیهم و ابکانی و کلّهم یقول انا علی ذلک من النّادمین و اعوذ باللّه ان اکون من الجاهلین. و کنت زوارا لیعقوب و کنت من یوسف بالمکان المبین. و کنت القی الیاس فی الاودیة و انا القاه الان و انّی لقیت موسی بن عمران و علّمنی التوریة و قال لی ان لقیت عیسی بن مریم فاقرءه منّی بالسّلام و انّ عیسی قال ان لقیت محمدا فاقرأه منّی السّلام فارسل رسول اللَّه (ص) عینیه فبکی ثمّ قال و علی عیسی السّلام ما دامت الدّنیا و علیک السّلام یا هامة لادائک الامانة. قال هامة قلت یا رسول اللَّه افعل بی ما فعل موسی علّمنی التوریة قال فعلّمه رسول اللَّه الواقعة و المرسلات و عم یتساءلون و اذا الشمس کورت و المعوذتین و قل هو اللَّه احد و قال ارفع الینا حاجتک یا هامة و لا تدع زیارتنا. قال عمر بن الخطاب فقبض رسول اللَّه و لم ینعه الینا فلست ادری ا حیّ هو ام میّت. ,

قوله تعالی: وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ الآیة. مثال ربّانی از حضرت سبحانی آنست که بلا از درگاه ما خلعت دوستانست، و جرعه محنت از کاس محبت نوشیدن پیشه مردان است، هر که نهاد او نشانه تیر بلای ما را نشاید، طلعت او محبّت و جمال ما را هم نشاید، عادت خلق چنان است که هر که را بدوستی اختیار کنند همه راحت و آسایش آن دوست خواهند و سنت الهیّت بخلاف اینست هر کرا بدوستی بپسندد شربت محنت با خلعت محبّت بر وی فرستد ان اشد الناس بلاء الانبیاء ثم الاولیاء ثم الامثل فالامثل و اذا احب اللَّه عبدا صب علیه البلاء صبا یکی در نگر بحال نوح پیغامبر شیخ المرسلین و امام المتقین که از امّت خویش چه رنج و چه محنت دید و در دعوت ایشان بار بلا و عنا چون کشید هزار کم پنجاه سال ایشان را دعوت کرد هر روز او را چندان بزدندید که بی‌هوش گشتی و فرزندان خود را بضرب و زخم او وصیّت کردندید و با این همه محنت و بلیّت گفتی چندان اندهان دارم که پروای زخم شما ندارم و ایشان را این گفت: فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ شما هر چه خواهید کنید و هر کید که توانید سازید که من بخداوند خویش پشت باز نهادم، و او را کار ساز خود پسندیدم، و با مهر و محبّت وی آرمیدم، پروای دیگران ندارم فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ توکل قنطره یقین است، و عماد ایمانست ربّ العزّة میگوید: وَ عَلَی اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ هر که باللّه پشتی دارد اللَّه او را بسنده است دیگری او را می‌درنباید شب معراج گفت: یا سیّد ص یا محمد عجب لمن آمن بی کیف یتّکل علی غیری، کسی که یاد ما در دل دارد، با یاد دیگران چون پردازد، او که مهر ما بجان دارد، گر چان در سر آن کند شاید فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ توکل برید حضرت رضا است، و نشان صدق وفا است، و حقیقت را صفا است، توکّل را بدایتی و نهایتی است در بدایت حلاوت خدمت، و بر همه جانوران شفقت، و اخلاص دعوت و در نهایت آزادی و شادی و بی‌قراری. در بدایت این روی نماید که موسی فراقوم خویش گفت: فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ و در نهایت این بیند که حق جل جلاله فرا مصطفی گفت: وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ شیخ ابو القاسم نصر آبادی مریدی را پیش شیخ بو علی سیاه فرستاد که باز گوی که در توکّل تا کجا رفته شیخ بو علی جواب فرستاد که بو علی مردی بی‌کار است و توکّل نشناسد امّا درین بی‌کاری چنان مشغول شده که پروای خلق نمیدارد. انفاق است همه ائمه طریقت را که هیچکس از سالکان راه نیکوتر و تمام‌تر ازین سخن نگفته‌است کمال تحقیق عبودیّت در عین تقصیر دیدن نه کار هر بی‌کاری و تردامنی بود بخود کافر باید شدن اگر خواهی که بحقّ مسلمان شوی، آن گه عاقبت کار نوح و سرانجام قوم وی هر دو باز گفت: فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا نوح در سفینه سلامت در بحر عنایت غرقه مهر و محبّت، قوم نوح بحکم شقاوت در دریای قهر ربوبیّت غرقه عذاب و عقوبت. ,

ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی‌ وَ هارُونَ الآیة. قصّ علیه ص نبأ الاوّلین و شرح له جمیع احوال الغابرین ثمّ فضله علی کافتهم اجمعین فکانوا نجوما و هو البدر، و کانوا انهارا و هو البحر، به انتظم عقدهم و بنوره اشرق نهارهم و بظهوره ختم عددهم. ,

3 یومک وجه الدّهر من اجله جنّ غد و التفّت الامس‌

وَ قالَ مُوسی‌ یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا اشارت است که ایمان تنها نه گفتار است که عمل در آن ناچار است، اعمال در اقوال پیوسته، و احوال در اعمال بسته، اقوال صفت زبان است، و اعمال حرکت ارکان است، و احوال عقیده پاک از میان جان است، و توکّل عبارت از جمله آنست، موسی قوم خود را گفت اگر خواهید که مسلمان باشید بر اللَّه توکّل کنید دست تسلیم از آستین رضا بیرون کنید و بروی اغیار باز زنید و بحقیقت دانید که بدست کس هیچ چیز نیست و از حیلت سود نیست و عطا و منع جز بحکمت حکیم نیست و قسام مهربانست که در وی غفلت نیست. قوم وی جواب دادند که عَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْنا ما دست اعتماد در ضمان اللَّه زدیم و او را کارساز و وکیل خود پسندیدیم و مرادها فداء مراد وی کردیم و کار بوی سپردیم. ,

قوله تعالی: وَ أَوْحَیْنا إِلی‌ مُوسی‌ وَ أَخِیهِ پیغام دادیم بموسی و برادر او، أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما که جای بسازید قوم خویش را بِمِصْرَ بُیُوتاً بشهر مصر خانها وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً و خانهای خویش نماز جای سازید، وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ و نماز به پای دارید وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ و مؤمنانرا بشارت ده. ,

وَ قالَ مُوسی‌ رَبَّنا موسی گفت خداوند ما إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ و دادی فرعون را و کسان او را زِینَةً وَ أَمْوالًا آرایش این جهانی و مالها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا در زندگانی این جهانی رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ تا بی‌راه میشوند از راه تو رَبَّنا خداوند ما اطْمِسْ عَلی‌ أَمْوالِهِمْ مالهای ایشان بستر مطعومهای ایشان همه سنگین کن. ,

وَ اشْدُدْ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ و دلهای ایشان سخت کن فَلا یُؤْمِنُوا تا بنگروند حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ (۸۸) تا عذاب دردنمای بینند. ,

قالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما اللَّه گفت پاسخ کرده آمد دعای شما هر دو فَاسْتَقِیما بر رسالت و دعوت خویش هم چنان راست میروید وَ لا تَتَّبِعانِّ و نگر که پی‌نبرید سَبِیلَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ (۸۹) براه ایشان که نمی‌دانند. ,

قوله تعالی: وَ أَوْحَیْنا إِلی‌ مُوسی‌ وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما یقال بوّأ و تبوّأ کلاهما متعدّیان مثل قطّعته و تقطّعته و خلّصته و تخلّصته و یقال بوّأت لنفسی منزلا و لغیری منزلا ب: مصر لم ینون لانّه اسم بلدة بعینها قیل: هو الاسکندریة و قیل: مصر فرعون. بیوتا یسکنون فیها و قیل یصلّون فیها. مفسّران گفتند عبادت گاه و نماز جای بنی اسرائیل کنیسها بود و کلیساها و جز در آن کنیسها و کلیساها نماز نکردندی‌ و ایشان را جز در آن موضع معلوم نماز روا نبودی این خاصیّت امّت محمد است که هر جایی و بهر بقعتی نماز توانند کرد و ذلک‌ ,

قوله (ص): و جعلت لی الارض طهورا و مسجدا ,

پس چون موسی رسالت و پیغام حق آورد فرعون بفرمود تا آن کنیسها و نمازگاه ایشان همه خراب کردند و ایشان را از عبادت و نماز بازداشتند فرمان آمد از رب العزّة که در خانها مسجد سازید و نماز کنید تا از فرعون ایمن باشید این آیت دلیل است که کسی را که از بیم ظالم نماز آدینه در جامع نتواند کرد تا هم در خانه نماز پیشین بگزارد و وی در آن معذور بود و الیه‌ ,

اشار النبی (ص) قال: من سمع النّداء فلم یجبه فلا صلاة له الّا من عذر. قالوا یا رسول اللَّه و ما العذر قال خوف او مرض. ,

قوله تعالی: وَ أَوْحَیْنا إِلی‌ مُوسی‌ وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً از روی ظاهر بزبان تفسیر مؤمنان را بیت الخدمة مسجد و محراب است میگوید: آن را ساخته دارید، عبادت و خدمت ما را، و در آن معتکف نشینید طلب قربت ما را، و سود خود در آن جویید که آن بازار آخرت است و شما بازرگانان و توحید رأس المال و اصل بضاعت و هر کس را سود بر اندازه بضاعت باشد، چنان که در خبر می‌آید ,

«الا ان المساجد اسواق الآخرة و سکانها تجارها و کل تاجر یربح علی قدر بضاعته» ,

شرط آنست که چون روی به بیت الخدمة نهی و قصد مسجد و محراب کنی تا بحضرت نماز شوی نخست باطن خود بآب توبه بشویی چنان که ظاهر را به آب مطلق طهارت دادی آن گه خواجگی و رعنایی و تکبر بر در مسجد از خود فرو نهی، بنده‌وار بسان بندگان شکسته و کوفته قدم عجز و نیاز در مسجد نهی سر در پیش افکنده، و زبان تضرع بگشاده، با دلی پر درد و جانی پر حسرت و چشمی پر آب با تشویر و با خجلت تکبیر بندی در حال تکبیر کبریاء حق بدیده سر بدیده، و بوقت قیام در خجلت گناه خود بمانده و چون نام و کلام او بر زبان وا نی نهاد تو بکلیت باید که عین آگاهی گردد، در رکوع همه عین تواضع شود، در سجود ادب حضرت بجای آرد، و چنان داند که در جوار قرب اوست، و در عین و نظر اوست، که میگوید جلّ جلاله: وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ چون سلام باز دهد همه بشارت و شادی بیند، چون توفیق این طاعت یافت و بحکم فرمان این خدمت بسر برد اینست که اللَّه با موسی گفت: وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ای موسی قوم خود را گوی نماز بپای دارید و شرط بندگی و فرمان برداری در آن بجای آرید چون توفیق یافتید و حق خدمت گزاردید شادی کنید برحمت من، بنازید بفضل من، گوش دارید بکرم من، فخر کنید بفرمان من، انس گیرید بیاد من، پشتی دارید با نام من، تکیه کنید بر ضمان من، چشم دارید بر وعد من. وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ای موسی بشارت ده ایشان را بعز رشاد و راست راهی و نکونامی در دنیا، و نعیم باقی و ملک جاودانی در عقبی، از روی ظاهر بزبان تفسیر اینست معنی آیت و بر زبان اشارت بر ذوق اهل معرفت بیت الخدمة نفس عابدان است، بیت الحرمة دل عارفان است، بیت الصحبة جان عاشقانست. خدمتیان را «جنات» و نهر ساخته‌اند، حرمتیان را فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ نهاده‌اند، صحبتیان را عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ یافته‌اند. ,

قوله: رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی‌ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ الآیة. موسی کلیم در بدایت کار شبانی بود در کلیمی اللَّه تعالی بمقام مکالمتش رسانید برضاع اصطناعش بپرورد تاج اصطفا بر سرش نهاد هزاران معجزه در ید بیضا و عصای وی آشکارا کرد اما عهد وی عهد عدل بود، و روزگار وی روزگار قهر بود، چون دعوت کرد قوم خویش را و از ایمان ایشان نومید گشت بتکلم بدرگاه رب العزة شد از ایشان بحق نالید و بر ایشان دعای بد کرد که رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی‌ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ الآیة. ,

قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ چرا مردان شهری که بخواستندی، گروید آن وقت گرویدندی فَنَفَعَها إِیمانُها که ایشان را گرویدن سود داشتی، إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا مگر قوم یونس که ایمان آوردند کَشَفْنا عَنْهُمْ باز بردیم از ایشان عَذابَ الْخِزْیِ عذاب رسوایی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا درین جهان وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی‌ حِینٍ (۹۸) و ایشان را بر خوردار گذاشتیم تا هنگامهای اجلهای ایشان. ,

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ و اگر خداوند تو خواستی لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ ایمان آوردی هر که در زمین کُلُّهُمْ جَمِیعاً همگان بهم أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ تو توانی که مردمان را ناکام پیغام شنوانی حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ (۹۹) تا گرویدگان باشند. ,

وَ ما کانَ لِنَفْسٍ نبود و نیست هیچ تن را أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ که بگرود بخدای مگر بخواست او وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ و کژی بیگانگی می‌افکند و می‌آلاید عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ (۱۰۰) بر ایشان که حقّ می در نیاوند قُلِ انْظُرُوا گوی در نگرید ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ تا آن خود چه چیز است که در آسمان و زمین است وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ و چه سود دارد نشانها و پیغامها و آگاه کنندگان و بیم نمایندگان عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ (۱۰۱) قومی را که ایشان بنمی باید گرویدن. ,

فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ چشم نمیدارند إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ مگر خویشتن را روزی همچون روزهای ایشان که گذشته‌اند پیش ازین قُلْ فَانْتَظِرُوا گوی چشم میدارید بمن و بخویشتن إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ (۱۰۲) که من هم از چشم دارندگانم با شما. ,

قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ ای هلّا کانت قریة آمنت حین ینفعها ایمانها لا حین لا ینفعها، این حجّت خدا است جلّ جلاله بر فرعون که ایمان وی نپذیرفت بوقت معاینه عذاب. یقول اللَّه تعالی: هلّا آمن فرعون قبل ان یدرکه الغرق حین المهلة، آن گه قوم یونس را مستثنی کرد که توبه ایشان بپذیرفت بوقت معاینه عذاب. و قیل: معناه فما کانت قریة، ای اهل قریة آمنت عند معاینة العذاب فَنَفَعَها إِیمانُها فی حالة البأس کما لم ینفع فرعون إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ فانّه نفعهم ایمانهم لمّا رأوا امارات العذاب لما علم اللَّه من صدقهم، و هو قوله: کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ الهلاک و الهوان فی الحیاة الدنیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی‌ حِینٍ ای الی احایین آجالهم. و قیل: کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ الی یوم القیمة فیجازون بالثّواب و العقاب. خلافست میان علما که قوم یونس عذاب بعیان دیدند یا امارات و دلائل آن دیدند، قومی گفتند: عذاب بایشان نزدیک گشت و بعیان دیدند که میگوید: کَشَفْنا عَنْهُمُ و الکشف یکون بعد الوقوع او اذا قرب. و قومی گفتند: امارات و دلائل عذاب دیدند و در آن حالت توبه کردند باخلاص و صدق و زبان تضرّع بگشادند و تا ربّ العزّة آن عذاب که دلیل آن ظاهر بود از ایشان بگردانید و مثال این بیمارست که بوقت بیماری چنان که امید بعافیت و صحت میدارد و از مرگ نمی‌ترسد توبت کند، توبت وی در آن حال درست بود، اما چون مرگ بمعاینه دید و از حیات نومید گشت، توبه وی درست نباشد که میگوید جل جلاله: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ تواریخیان گفتند: یونس پیغامبر مسکن او موصل بود و خانه او نینوی، ما در وی تنخیس نام بود و پدر وی متی، و موصل از آن خوانند که شام به عراق پیوندد، رب العالمین یونس را فرستاد بقوم وی و ایشان را دعوت کرد بدین اسلام ایشان سرباز زدند و رسالت وی قبول نکردند، یونس گفت: اکنون که مرا دروغ زن میدارید و رسالت ما قبول نمیکنید، باری بدانید که بامداد شما را از آسمان عذاب آید و آن گه سه روز آن عذاب در پیوندد. ایشان با یکدیگر گفتند: یونس هرگز دروغ نگفته است این یک امشب او را بیازمائید بنگرید که امشب از میان ما بیرون شود یا نه، اگر بیرون شود و بر جای خویش نماند پس بدانید که راست میگوید. بامداد چون او را طلب کردند نیافتند که از میان ایشان بیرون شده بود، دانستند که وی راست گفت، همان ساعت امارات و دلائل عذاب پیدا گشت، ابری سیاه بر آمد، و دخانی عظیم در گرفت، چنان که در و دیوار ایشان سیاه گشت، ایشان بترسیدند، و از کردها و گفتهای خویش پشیمان شدند، و رب العزّة جلّ جلاله در دلهای ایشان توبت افکند همه بیک بار بصحرا بیرون شدند، مردان و زنان و کودکان و چهار پایان نیز بیرون بردند، و پلاسها در پوشیدند، زبان زاری و تضرّع بگشادند، و به اخلاص و صدق این دعا گفتند: یا حیّ حین لا حیّ یا حی محیی الموتی یا حیّ لا اله الا انت. فعرف اللَّه صدقهم فرحمهم و استجاب دعاءهم و قبل توبتهم و کشف العذاب عنهم، و کان ذلک یوم عاشوراء. و کان یونس قد خرج و اقام ینتظر العذاب فلم یر شیئا و کان من کذب و لم یکن له بیّنة قتل، فقال یونس: کیف ارجع الی قومی و قد کذبتهم، فذهب مغاضبا لقومه و رکب السفینة. فذلک قوله: وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً و یأتی شرحه فی موضعه ان شاء اللَّه. ,

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً ای وفّقهم للهدایة أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ قال ابن عباس: کان النبی (ص) حریصا علی ایمان جمیع الناس. و قیل: نزلت فی ابی طالب فاخبره سبحانه انه لا یؤمن الا من سبق له من اللَّه السعادة و لا یضل الا من سبق له الشقاوة. أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ اکراه الهدایة لا اکراه الدعوة، یا محمد تو نتوانی که ایشان را ناکام راه نمایی، باز خواندن توانی اما راه نمودن نتوانی لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ، إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ ما کانَ لِنَفْسٍ و ما ینبغی لنفس، و ما کانت النّفس أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ای بارادته و توفیقه و ما سبق لها من قضائه و مشیّته فلا تجتهد نفسک فی هدیها فانّ ذلک الی اللَّه و هذا الحدّ الدلایل علی انّ استطاعة العبد مع فعله لا قبل فعله. قال بعض المحققین: لا یمکن حمل الاذن فی هذه الآیة الا علی المشیّة لانه امر الکافة بالایمان و الذی هو مامور بالشی‌ء لا یقال انه غیر ماذون فیه. و لا یجوز حمل الآیة علی ان معناه لا یؤمن احد الا اذا ألجأه الحق الی الایمان و اضطره، لانه یوجب اذا ان لا یکون احد فی العالم مؤمنا بالاختیار و ذلک خطاء فدل علی انه اراد به الا ان یشاء اللَّه ان یؤمن هو طوعا و لا یجوز بمقتضی هذا ان یرید من احد ان یؤمن طوعا ثم لا یؤمن لانه تبطل فائدة الآیة، فصحّ قول اهل السنة انّ ما شاء اللَّه کان و ما لم یشاء لم یکن. ,

قوله: وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ ای یجعل اللَّه الرّجس. و قرأ ابو بکر و نجعل بالنون ای نجعل العذاب الالیم. و قیل: الشیطان. و قیل: الغضب و السخط عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ دلائله و اوامره و نواهیه. ,

قُلِ انْظُرُوا ای قل للمشرکین الذین یسئلونک الآیات انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ من الآیات و العبر التی تدل علی وحدانیّة اللَّه سبحانه فتعلموا انّ ذلک کلّه یقتضی صانعا لا یشبه الاشیاء و لا یشبهه شی‌ء ثم بیّن انّ الآیات لا تغنی عمن سبق فی علم اللَّه سبحانه انه لا یؤمن، فقال: وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ درین «ما» مخیّری، خواهی باستفهام گوی، خواهی بنفی، اگر باستفهام گویی معنی آنست که چه سود دارد آیات و معجزات. و اگر بنفی گویی معنی آنست که سود ندارد آیات و معجزات و انذار آگاه کنندگان و بیم نمایندگان قومی را که در علم خدای کافرانند که هرگز ایمان نیارند. فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ مشرکان مکه را میگوید: ما ینتظرون إِلَّا ایّاما یقع علیهم فیها العذاب و مثل ایام الذین مضوا من قبلهم و ایّام اللَّه عقوباته و ایّام العرب وقایعها. منه قوله: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ و کل ما مضی علیک من خیر و شر فهو ایّام. میگوید: مشرکان قریش بعد از ان که ترا دروغ زن گرفتند چه انتظار کنند و چه چشم دارند مگر مثل آن عقوبات و وقایع که ایشان را رسید که گذشته‌اند از پیش از دروغ زن گیران پیغامبران چون عاد و ثمود و امثال آن. ,

قوله تعالی: فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ بزرگست و بزرگوار خداوند کردگار، نامدار رهی‌دار، کریم و مهربان، خدای جهان و جهانیان، دارنده ضعیفان، نوازنده لهیفان، نیوشنده آواز سایلان، پذیرنده عذر عذر خواهان، دوستدار نیاز و سوز درویشان و ناله خستگان، دوست دارد بنده‌ای را که درو زارد، و از کرد بد خویش بدو نالد، خود را دست آویزی نداند، دست از همه وسائل و طاعات تهی بیند، اشک از چشم روان، و ذکر بر زبان، و مهر در میان جان، نبینی که با قوم یونس چه کرد؟ آن گه که درماندند و عذاب بایشان نزدیک گشته، و یونس بخشم بیرون شده، و ایشان را وعده عذاب داده، بامداد از خانها بدر آمدند، ابر سیاه دیدند و دود عظیم، آتش از آن پاره پاره می‌افتاد، بجای آوردند که آن عذاب است که یونس مر ایشان را وعده داد یونس را طلب کردند و نیافتند، جمعی عظیم بصحرا بهم آمدند طفلکان را از مادران جدا کردند، کودکان را از پدران باز بریدند، تا آن کودکان و طفلکان بفراق مادر و پدر گریستن و زاری در گرفتند، پیران سرها برهنه کردند و محاسن سپید بر دست نهادند همی بیک بار فغان برآوردند، و بزاری و خواری زینهار خواستند، گفتند: اللهم ان ذنوبنا عظمت و جلّت و انت اعظم منها و اجلّ، خداوندا گناه ما بزرگست و عفو تو از آن بزرگتر، خداوندا بسزای ما چه نگری بسزای خود نگر. آن گه سه فرقت شدند به سه صف ایستاده صفی پیران و صفی جوانان و صفی کودکان. عذاب فرو آمد بر سر پیران بایستاد. پیران گفتند، بار خدایا تو ما را فرموده‌ای که بندگان را آزاد کنید ما همه بندگانیم، و بر درگاه تو زارندگانیم، چه بود که ما را از عقوبت و عذاب خود آزاد کنی؟ عذاب از سر ایشان بگشت بر سر جوانان بایستاد. جوانان گفتند: خداوندا تو ما را فرموده‌ای که ستمکاران را عفو کنید و گناه ایشان در گذارید ما همه ستمکارانیم بر خویشتن، عفو کن و از ما درگذار. عذاب از ایشان در گذشت بر سر کودکان بایستاد. کودکان گفتند: خداوندا تو ما را فرموده‌ای که سایلان را رد مکنید و باز مزنید ما همه سایلانیم ما را ردّ مکن و نومید بازمگردان، ای فریادرس نومیدان، و چاره بیچارگان، و فراخ بخش مهربان. ,

آن عذاب از ایشان بگشت و توبه ایشان قبول کرد. اینست که رب العالمین گفت: کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی‌ حِینٍ قوله: وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ بی‌آیینه توفیق کس روی ایمان نبیند، بی‌عنایت حق کس بشناخت حقّ نرسد، بنده بجهد خویش نجات خویش کی تواند، تا با دل بنده تعریف نکند، و شواهد صفات و نعوت خود در دل وی مقرّر نکند، بنده هرگز بشناخت او راه نبرد. و اللَّه لولا اللَّه ما اهتدینا و لا تصدّقنا و لا صلّینا، آب و خاک را نبود پس بود را چه رسد که بدرگاه قدم آشنایی جوید اگر نه عنایت قدیم بود، دعوی شناخت ربوبیّت چون کند اگر نه توفیقش رفیق بود. ,

3 دل کیست که گوهری فشاند بی تو یا تن که بود که ملک راند بی‌تو

4 و اللَّه که خرد راه نداند بی تو جان زهره ندارد که بماند بی تو.

آثار رشیدالدین میبدی

3 اثر از ۱۰- سورة یونس - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ۱۰- سورة یونس - مکیة در کشف الاسرار و عدة الابرار رشیدالدین میبدی شعر مورد نظر پیدا کنید.