1 ای ابر گه بگریی و گه خندی کس داندت چگونهای و چندی؟
2 گه قطرهای ز تو بچکد گاهی باران شوی چه نادره آوندی
3 بنداخت بحر آن چه تو برچیدی بگزید خاک آن چه تو بفکندی
4 بر کوهی و به گونهٔ دریایی بر بحری و به شکل دماوندی
1 ای لاوهور ویحک بی من چگونهای بیآفتاب روشن، روشن چگونهای
2 ای باغ طبع نظم من آراسته ترا بیلاله و بنفشه و سوسن چگونهای
3 ناگه عزیز فرزند از تو جدا شده است با درد او به نوحه و شیون چگونهای
4 بر پای من دو بند گران است چون تنی بیجان شده، تو اکنون بیتن چگونهای