ای ترکِ لالهرخ بده از مسعود سعد سلمان غزل 1
1. ای ترکِ لالهرخ بده آن لالهگون شراب
تابان ز جامِ چون رخِ لعل از قَصَب نقاب
...
1. ای ترکِ لالهرخ بده آن لالهگون شراب
تابان ز جامِ چون رخِ لعل از قَصَب نقاب
...
1. گفتم که چند صبر کنم ای نگار؟ گفت:
تا هست عمر، گفتم: رنجه مدار، گفت:
...
1. ای نگارین چون تو از خوبان کجاست
نیست کس را آنچه از گیتی تراست
...
1. دیده گر در فراق خون بارد
حق او هم تمام نگزارد
...
1. بدان دو عارض چون شیر و آن دو زلف چو قیر
به ابروان چو کمان و به غمزگان چون تیر
...
1. در دل چو خیره خیره کند عشق خار خار
با رنج دیر دیر کند صبر دار دار
...
1. مرا روی تو ای نازنین نگار
به دی ماه بسی خوشتر از نوبهار
...
1. طعنه زنی که یار کنم دیگر
طعنه مزن که من نکنم باور
...
1. ای گشته دل من به هوای تو گرفتار
دل بر تو زیان کرد چه سودست ز گفتار
...
1. ای سلسله مشک فکنده به قمر بر
خندیده لب پر شکر تو به شکر بر
...
1. آمد آهسته با کرشمه و ناز
دوش نزد من آن نگار طراز
...
1. ای می لعل راحت جان باش
طبع آزاده را به فرمان باش
...