المنة لله از منوچهری دامغانی قصیده-قطعه 13
1. المنة لله که این ماه خزانست
ماه شدن و آمدن راه رزانست
1. المنة لله که این ماه خزانست
ماه شدن و آمدن راه رزانست
1. می بر کف من نه که طرب را سبب اینست
آرام من و مونس من روز و شب اینست
1. این قصر خجسته که بنا کردهای امسال
با غرفهٔ فردوس به فردوس قرینست
1. روزی بس خرمست، میگیر از بامداد
داد زمانه بده کایزد داد تو داد
1. ساقی بیا که امشب ساقی به کار باشد
زان ده مرا که رنگش چون جلنار باشد
1. به فال نیک و به روز مبارک شنبد
نبیذگیر و مده روزگار نیک به بد
1. جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد
مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد
1. وقت بهارست و وقت ورد مورد
گیتی آراسته چو خلد مخلد
1. ابر آذاری چمنها را پر از حورا کند
باغ پر گلبن کند، گلبن پر از دیبا کند
1. دلم ای دوست تو دانی که هوای توکند
لب من خدمت خاک کف پای تو کند
1. نوروز روز خرمی بیعدد بود
روز طواف ساقی خورشید خد بود