1 آمد نوروز هم از بامداد آمدنش فرخ و فرخنده باد
2 باز جهان خرم و خوب ایستاد مرد زمستان و بهاران بزاد
3 ز ابر سیهروی سمنبوی راد گیتی گردید چو دارالقرار
4 روی گل سرخ بیاراستند زلفک شمشاد بپیراستند
1 خیزید و خز آرید که هنگام خزانست باد خنک از جانب خوارزم وزانست
2 آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست گویی به مثل پیرهن رنگرزانست
3 دهقان به تعجب سر انگشت گزانست کاندر چمن و باغ ، نه گل ماند و نه گلنار
4 طاووس بهاری را، دنبال بکندند پرش ببریدند و به کنجی بفکندند
1 نوروز بزرگم بزن ای مطرب، امروز زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
2 برزن غزلی، نغز و دلانگیز و دلافروز ور نیست ترا بشنو و از مرغ بیاموز
3 کاین فاخته زین گوز و دگر فاخته زان گوز بر قافیهٔ خوب همیخواند اشعار
4 کبکان دری غالیه در چشم کشیدند سروان سهی عبقری سبز خریدند
1 شاد باشید که جشن مهرگان آمد بانگ و آوای درای کاروان آمد
2 کاروان مهرگان از خزران آمد یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
3 نه ازین آمد، بالله نه از آن آمد که ز فردوس برین وز آسمان آمد
4 مهرگان آمد، در باز گشائیدش اندرآرید و تواضع بنمائیدش
1 آمد بانگ خروس مؤذن میخوارگان صبح نخستین نمود روی به نظارگان
2 که به کتف برفکند چادر بازارگان روی به مشرق نهاد خسرو سیارگان
3 باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین
4 میزدگانیم ما، در دل ما غم بود چارهٔ ما بامداد رطل دمادم بود
1 آمد بهار خرم و آورد خرمی وز فر نوبهار شد آراسته زمی
2 خرم بود همیشه بدین فصل آدمی با بانگ زیر و بم بود و قحف در غمی
3 زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی تا کم شدهست آفت سرما ز گلستان
4 از ابر نوبهار چو باران فروچکید چندین هزار لاله ز خارا برون دمید
1 آب آنگور بیارید که آبانماهست کار یکرویه به کام دل شاهنشاهست
2 وقت منظر شد و وقت نظر خرگاهست دست تابستان از روی زمین کوتاهست
3 آب انگور خزانی را خوردن گاهست که کس امسال نکردهست مر او را طلبی
4 شاخ انگور کهن دخترکان زاد بسی که نه از درد بنالید و نه برزد نفسی
1 بوستانبانا! حال و خبر بستان چیست وندرین بستان چندین طرب مستان چیست
2 گل سر پستان بنموده، در آن پستان چیست وین نواها به گل از بلبل پردستان چیست
3 در سروستان بازست، به سروستان چیست اور مزدست، خجسته سر سال و سرماه
4 باز در زلف بنفشه حرکات افکندند دهن زرد خجسته به عبیر آگندند
1 آمد نوروز هم از بامداد آمدنش فرخ و فرخنده باد
2 باز جهان خرم و خوب ایستاد مرد زمستان و بهاران بزاد
3 ز ابر سیهروی سمنبوی راد گیتی گردید چو دارالقرار
4 روی گل سرخ بیاراستند زلفک شمشاد بپیراستند
1 سبحانالله جهان نبینی چون شد دیگرگون باغ و راغ دیگرگون شد
2 شمشاد به توی زلفک خاتون شد گلنار به رنگ توزی و پرنون شد
3 از سبزه زمین بساط بوقلمون شد وز میغ هوا به صورت پشت پلنگ
4 در باغ کنون حریرپوشان بینی برکوه صف گهرفروشان بینی