1 میرزای یگانه شاه حسین مرشد معنی اوستاد سخن
2 آه کان طوطی خجسته مقال کرد چون گنج زیر خاک وطن
3 یوسف مصر خوش کلامی بود گشت بی او زمانه بیت حزن
4 عنبر آگین لحد ز پهلویش مشک بیز از کنار اوست کفن
1 زهی خجسته بیانی که بال شهرت یافت ز جنبش دو لبت گاه نطق مرغ سخن
2 به عهد نور ضمیرت ز پرتو خورشید غبار آرد هر روز دیدهٔ روزن
3 زبهر آنکه صفا گیرد از ضمیرت وام ز کوهسار شود آینه جلای وطن
4 نسیم خلق تو بر گلستان وزید که نیست زغنچه فرقی تا نافهٔ غزال ختن
1 این آینه خانه از وفور لمعان وز صافی و روشنی بود چشم جهان
2 نواب درو نشسته چون مردم چشم خدام به دورش زده صف چون مژگان