به کیش ما پس از خلوت نشین از جویای تبریزی قطعه 13
1. به کیش ما پس از خلوت نشین لی مع الهی
کسی حاشا که چون شاه ولایت بوالحسن باشد
1. به کیش ما پس از خلوت نشین لی مع الهی
کسی حاشا که چون شاه ولایت بوالحسن باشد
1. شیخ میرک که از ره دانش
مسند عز و شان مقامش شد
1. حبذا نواب حفظ الله خان
آنکه چشم مهر و مه مثلش ندید
1. کو طالع و بخت آنکه باشم
در حضرت کربلا ز زوار
1. گویند خواجه را چو رسد قاشقی به لب
تا چند ساعتش مکد از حرص بی شمار
1. میر عبداللطیف خان که گذشت
در محرم ازین سرای غرور
1. علی رضا که گلی از بهار کشمیر است
مدام شاه خراسان نگاهبان بادش
1. چیست آن جانور روشن رای
که بود پاش یکی با گردن
1. میرزای یگانه شاه حسین
مرشد معنی اوستاد سخن
1. زهی خجسته بیانی که بال شهرت یافت
ز جنبش دو لبت گاه نطق مرغ سخن
1. این آینه خانه از وفور لمعان
وز صافی و روشنی بود چشم جهان