گفت امام عرش مسند قاسم از جویای تبریزی قطعه 1
1. گفت امام عرش مسند قاسم خلد و جحیم
آنکه بر فرقش برازنده است تاج انما
1. گفت امام عرش مسند قاسم خلد و جحیم
آنکه بر فرقش برازنده است تاج انما
1. پادشاهی است شه رضا امروز
که نه در فکر تخت و دیهیم است
1. شکر لله که هجو کس گفتن
فطرت عالی مرا نه فن است
1. هر قدر خاطرم ز کس رنجد
خامشی پیشهٔ زبان من است
1. اینچنین فرمود در تعریف خاموشی به خلق
آنکه بر اهل جهان بعد از رسول الله مه است
1. حبذا کشمیر و جوهر ناک او
حوض کوثر در بهشت آماده است
1. نماز تو بی معرفت شیخنا
چه بی قدر و بی منزلت آمده است
1. خان والا نژاد ابراهیم
که علی را به جان و دل بنده است
1. قدوهٔ مؤمنین که درگاهش
چون فلک در بلند کریاسی است
1. ز میرزا ابوالخیر والا نژاد
گلی در ریاض نجابت شکافت
1. اوستاد زمان ملک فخرا
که خرد وصف او نیارد گفت
1. آفتاب فلک جاه امیرالامراء
که توانش گل این نه چمن خضرا گفت