آن که تسبیح حصا بر صدق او از جامی دیوان اشعار 1
1. آن که تسبیح حصا بر صدق او آمد گوا
گاه احصای ثنایت گفته لا احصی ثنا
...
1. آن که تسبیح حصا بر صدق او آمد گوا
گاه احصای ثنایت گفته لا احصی ثنا
...
1. آیا کاشف الاسرار و یا فائض الانوار
ویا مقصد الابرار و یا مونس الاحرار
...
1. نگار من شتر انگیخت رو به حجره من
پذیره شترش رفت جان ز حجره تن
...
1. سحر چو بر دل من تافت نور صبح نشور
صدای صیحه قوموا شنیدم از دم صور
...
1. این نه قصر است همانا که بهشت دگر است
که گشاده به رخ اهل صفا هشت دراست
...
1. هرکه را در دهان زبان باشد
در ثنای شه جهان باشد
...
1. چو از تنوع اوضاع گنبد دایر
بیاض صبح نمود از سواد شب ظاهر
...
1. وه این چه بارگیست که بهر تجملش
زیبد ز زرکش اطلس چرخ فلک جلش
...
1. ای ماه نوت تراشه سم
بر سنبله داسه بسته از دم
...
1. موج زن می بینم از هر دیده طوفان غمی
می رسد در گوشم از هر لب صدای ماتمی
...
1. آن که بودی آفتاب آسا جهان پر نور ازو
روز شادی بر جهانی شد شب غم دور ازو
...
1. کو در ادراک حقایق نکته دانیهای او
در بیان نکته ها شیرین زبانیهای او
...