آثار جامی

صفحه 2 از 2
2 اثر از خاتمة الحیات - قصاید در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - قصاید در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / دیوان اشعار جامی / خاتمة الحیات - قصاید در دیوان اشعار

خاتمة الحیات - قصاید در دیوان اشعار جامی

1 چو از تنوع اوضاع گنبد دایر بیاض صبح نمود از سواد شب ظاهر

2 طلوع نیر خور رونق نجوم ببرد هجوم نور قوی شد ضعیف را قاهر

3 شوند گمشدگان در نشیمن غیبت به مقتضای ظبیعت به حال خود حاضر

4 جنود وحش شدند از منام خود بیدار وفود طیر شدند از مقام خود طایر

1 شد بساط خرمی طی در جهان زین واقعه زیر و بالا شد زمین و آسمان زین واقعه

2 نیست شبها بر کنار آسمان رنگ شفق خون همی آید ز چشم روشنان زین واقعه

3 بود پنهان فتنه پیدا ایمنی دردا که شد آن نهان پیدا و این پیدا نهان زین واقعه

4 داده بود او گرگ را خوی شبانان دور نیست گر کند اندیشه گرگی شبان زین واقعه

1 نگار من شتر انگیخت رو به حجره من پذیره شترش رفت جان ز حجره تن

2 ز حجره چون شترش دیده شد قطار سرشک چو سرخ مو شتران قطره زد ز حجره من

3 زند ز حجره مرا سیل خون دل شترک ز حجره کی شترش را رسم به پیرامن

4 چگونه پی برم از حجره راست تا شترش که تا ویم بود از حجره صد شتر گردن

1 موج زن می بینم از هر دیده طوفان غمی می رسد در گوشم از هر لب صدای ماتمی

2 اهل عالم را نمی دانم چه کار افتاده است اینقدر دانم که در هم رفته کار عالمی

3 زاشک محتاجان به هر سو سایلی بین غرق خون کز بسیط مکرمت طی شد بساط حاتمی

4 راستی را بود پشت از دوری او دور نیست گر به پشت راستان افتد ز بار دل خمی

1 کو در ادراک حقایق نکته دانیهای او در بیان نکته ها شیرین زبانیهای او

2 همت او گنج کنت کنز را مفتاح بود بود ازان گنج این همه گوهر فشانیهای او

3 بود شاه فقر لیک اصحاب را می داشت پاس از خطور غیر بر دل پاسبانیهای او

4 در طریقت بود سلطان وز دل ارباب فقر گامهای نفس راندن کامرانیهای او

1 آن که تسبیح حصا بر صدق او آمد گوا گاه احصای ثنایت گفته لا احصی ثنا

2 چون درین احصا حصاآسا نیم گویا به صدق به که بندم راه گویایی چو صدیق از حصا

3 عد نعمایت چه حد من چو حکمت درازل ساخت شرط « ان تعدوا» را ز« لا تحصوا» جزا

4 تاج استغنا و نعلین سلوک راه فقر دادیم غرقم در انعام تو از سر تا به پا

1 به بوستان ولایت کهن درخت بلند که عمرها به سر اهل فقر سایه فکند

2 چو شاخ سدره نه در سربلندیش همتا چو باغ روضه نه در میوه بخشیش مانند

3 فروغ آن به فیوض کرم گرانمایه اصول آن به صفات قدم قوی پیوند

4 به بذل میوه غذای هزار روزیخواه به بسط سایه پناه هزار حاجتمند

آثار جامی

2 اثر از خاتمة الحیات - قصاید در دیوان اشعار جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خاتمة الحیات - قصاید در دیوان اشعار جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.