1 ما احسن بالک ای جهان گشته حمام گاهی به عراق می روی گاه به شام
2 جز تو که برد نکرده در راه مقام از عاشق مهجور به معشوق پیام
1 تا چند کنی بحث قدیم و محدث تا چند دهی شرح معاد و مبعث
2 یک عین قدیم بین در اطوار ظهور آنگاه بدوز لب که تم المبحث
1 سرخی ز لب لعل به سنگ آوردن وز گل به گیاه بوی و رنگ آوردن
2 مقصود دل از کام نهنگ آوردن بتوان، نتوان تو را به چنگ آوردن
1 از تفرقه هجر تو در حلقه جمع از بس که فشاندم اشک دوشینه چو شمع
2 در دیده نماند اشک و اکنون ز دلم لو زاد علی العین دم فهوالدمع