1 حادثات جهان چه شر و چه خیر همه تقدیر او بود لاغیر
2 فعل ما خواه زشت و خواه نکو یک به یک هست آفریده او
3 نیک و بد گر چه مقتضای قضاست این خلاف رضا و آن به رضاست
4 هر چه خواهد کند ز منع و عطا نیست کس را مجال چون و چرا
1 زانچه از علم آمده به عیان صنف اول صف ملائکه دان
2 بندگانند جمله فرمانبر ناکشیده به کفر و عصیان سر
3 متصف نی به مادگی و نری وز زناشوهری همیشه بری
4 همه از وصمت عناد مصون مستقر در مقام لایعصون
1 انبیا برگزیدگان حق اند برده از کل ما خلق سبق اند
2 بر سوای خود از بنی آدم فضل دارند بر ملائکه هم
3 نفس شیطان به قصد جرم و گناه نتواند زند بر ایشان راه
4 ور به فرض محال یا نادر از یکی زلتی شود صادر
1 هست بر مقتضای فضل ازل بعضی از بعضی افضل و اکمل
2 وز همه افضل احمد عربیست که ز حق سوی ما رسول و نبیست
3 آن فضایل که انبیا را بود وان شمایل که اصفیا را بود
4 گر شود جمله مجتمع با هم همه باشد ز فضل احمد کم
1 خاتم الانبیاء و الرسل است دیگران همچو جزو و او چو کل است
2 از پی او رسول دیگر نیست بعد ازو هیچ کس پیمبر نیست
3 چون در آخر زمان به قول رسول کند از آسمان مسیح نزول
4 پیرو دین و شرع او باشد تابع اصل و فرع او باشد
1 شرع او ناسخ شریعتهاست هر شریعت که غیر آنست هباست
2 گر فتد حکم شرع آن سرور متفق با شریعت دیگر
3 نیست آن را متابعت اصلا جز ازان رو که شرع اوست روا
1 برد بیدار حق شب از بطحا به تن او را به مسجد اقصی
2 کرد از آنجا مقر به پشت براق متوجه به قطع سبع طباق
3 بر سماوات یک به یک بگذشت با همه انبیا ملاقی گشت
4 دید هنگام عرض خلد و جحیم هر که بود اندر آن دو جای مقیم
1 خرق عادات از نبی و ولی هست بر فضلشان دلیل جلی
2 اگر اظهار آن میان امم هست با دعوی نبوت ضم
3 باشد آن معجزه به عرف انام ور نه آمد کرامت آن را نام
4 از ولی خارقی که مسموع است معجز آن نبی متبوع است
1 هست حق را کتاب ها بسیار گشته نازل بر انبیای کبار
2 صد و چار است در خبر مذکور لیکن آن را در آن مدان محصور
3 هر کتابی که کرده حق انزال باش مؤمن به آن علی الاجمال
4 همچو تورات آن کتاب کریم بر کلیم و صحف بر ابراهیم
1 چون کتاب خدا کلام خداست از صفات کلام بنده جداست
2 مکن از حق کران چو معتزلی لایزالیش دان و لم یزلی
3 حرف و صوتی که نو به نو حادث می شود نیست چون دو آن لابث
4 باشد آن پیش عقل خرده شناس مر کلام قدیم را چو لباس