آثار جامی

صفحه 18 از 19
19 اثر از سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار جامی / هفت اورنگ جامی / سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ

سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی

1 گر تو گویی که شیخ دین ز چه رو لفظ ایشان وظیفه ساخت نه او

2 گویمت زانکه لفظ او مطلق هست اشارت سوی هویت حق

3 پیش چشم شهود دیده وران محو باشد هویت دگران

4 در عبارت چو او و هو رانند غرض از او و هو همو دانند

1 ور تو گویی که کاملان بسیار ما و من آورند در گفتار

2 بی شک ایشان بسی شتافته اند وز من و ما خلاص یافته اند

3 ما و من بر زبان چرا رانند غرض از ما و من که را دانند

4 گویم آن کس که شد ز خویش خلاص شد به سر شهود وحدت خاص

1 بلکه چون ابر بر سرت بارد واندر آن تیرگیت نگذارد

2 تیرگی های تو فرو شوید وز گل تو گل صفا روید

3 تیرگی چیست دود هستی تو خویش بینی و خود پرستی تو

4 تیره کردی ز دود هستی روی خیز رو کن در ابر هستی شوی

1 زده اصحاب و خواجه حلقه به هم چون نگین اند و حلقه در خاتم

2 رازدانان که راز دین دانند اسم اعظم ازان نگین خوانند

3 حبذا حلقه ای که فوج ملک حلقه در گوش آنست ز اوج فلک

4 همچو حلقه ز خود تهی یکسر رفته از حقه سپهر بدر

1 خسروی را که بود فرزندان وقت رفتن رسید ازین زندان

2 هر یکی را به حیله کاری و فن داد تیری که زور کن بشکن

3 یک به یک را چو قوت تن بود زور کردن همان شکستن بود

4 تیرها دسته کرد دیگر بار نه فزون و نه کم ازان به شمار

1 بنگر در نماز وقت عمل که جماعت در او بود افضل

2 زانکه از اجتماع قوم و امام می شود نشئه نماز تمام

3 یکی از قوم اگر بود ز غرور در نمازش ز سهو و لهو قصور

4 باشد از رای همت عالی دیگری را نماز ازان خالی

1 کهف اصحاب سعد دین و دول منتهی در طریق علم و عمل

2 دلش از نسبت دو عالم دور نسبت او به کاشغر مشهور

3 گفت از پیر خود نظام الدین که به خاموش داشتی تعیین

4 که به وقت صفای آیینه سوی مسجد شدم یک آدینه

1 مرد باید که یار جوی بود یار چون یافت یار شوی بود

2 شوید از آب لطف و ابر کرم از ضمیرش غبار غصه و غم

3 گر نشیند به دامنش گردی باشد آن گرد بر دلش دردی

4 تا ز دامانش آن بیفشاند پا به دامن کشید نتواند

1 خرسی از حرص طعمه بر لب رود بهر ماهی گرفتن آمده بود

2 ناگه از آب ماهیی برجست برد حال به صید ماهی دست

3 پایش از جای شد در آب فتاد پوستین زان خطا در آب نهاد

4 ای بسا کس که حرص زد راهش آب ناخورده کشت در چاهش

1 پیش ازین ذکر قاصد و نامه زد به لوح بیان رقم خامه

2 نامه ای بود بس عظیم الشان قرة العین خواجه مرسل آن

3 حاصل نامه آنکه می باید چند بیتی روان به نظم آید

4 در بیان عقاید اسلام کافی اندر بیان آن و تمام

آثار جامی

19 اثر از سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سلسلةالذهب - دفتر اول در هفت اورنگ جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی