آثار جامی

صفحه 3 از 4
4 اثر از روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / بهارستان جامی / روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان

روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی

و دیگری از شعرای متغزل خواجه عماد فقیه است از کرمان، و وی شیخ و خانقاه دار بوده است، شعر خود را بر همه واردان خانقاه می خوانده است و استدعای اصلاح می کرده، و از اینجا می گویند که شعر وی شعر همه اهالی کرمان است. ,

و دیگری خواجوست و وی نیز از کرمان است و در تزیین الفاظ و تحسین عبارات جهدی بلیغ دارد و لهذا وی را نخل بند شعرا می خوانند، و از شعرای ماوراء النهر ناصر بخاری است و در اشعار وی چاشنیی از تصوف هست و دیگری خواجه عصمت بخاری است، وی در غزل تتبع خسرو می کند. ,

کمال اسماعیل اصفهانی - رحمه الله تعالی، وی را خلاق المعانی لقب کرده اند از بس معانی دقیق که در اشعار خود درج کرده است و هیچ کس از شعرای متقدم و متأخر را آن دست نداده است که وی را داده، اما مبالغه وی در تدقیق معانی عبارات وی را از حد سلاست و روانی بیرون برده است و اشعار وی بسیار است و دیوان وی مشهور. ,

انوری - رحمة الله تعالی، حکیمی کامل و فصیحی فاضل بود، و حسن شعر و لطف نظم شمه ایست از علو حال او و خالی است از جمال کمال او سخنان او مشهور است و دیوان او مسطور و از لطایف اشعار وی یک قطعه که مشعر است به نصیحت شعرا نوشته می شود: ,

2 دی مرا عاشقکی گفت: غزل می گویی گفتم: از مدح و هجا دست بیفشاندم هم

3 گفت: چون گفتمش آن حالت گمراهی بود حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم

4 غزل و مدح و هجا هر سه ازان می گفتم که مرا حرص و غضب بود و به آن شهوت ضم

نظامی - رحمه الله تعالی، وی از گنجه است و فضایل و کمالات وی روشن، احتیاج به شرح ندارد آنقدر لطایف و دقایق و حقایق که در کتاب پنج گنج درج کرده است کس را میسر نیست بلکه مقدور نوع بشر نیست و بیرون از آن کتاب از وی شعر کم روایت کرده اند و این غزل از سخنان وی است: ,

2 جو به جو محنت من زان رخ گندمگون است که همه شب رخ چون کاهم ازان پرخون است

3 دانه گندم او سنبل تر دارد بار کمترین خوشه او سنبله گردون است

4 من نخوردم بر ازو صبرم ازو گندم خورد کز بهشت در او چشم رهی بیرون است

سوزنی - رحمه الله تعالی، وی از نسف بوده است، و به تحصیل به بخارا آمد و بر شاگرد سوزنگری عاشق شد و به شاگردی استاد وی رفت و در آن مهارتی تمام حاصل کرد و هزل بر طبیعت وی غالب بود، بنابر آن هذیانات بسیار گفته است، و این دو بیت از قصیده ایست که در اعتذار از آنها می گوید: ,

2 تا کی ز گردش فلک آبگینه رنگ بر آبگینه خانه طاعت زَنیم سنگ

3 بر آبگینه سنگ زدن کار ما و ما تهمت نهیم بر فلک آبگینه رنگ

و این چند بیت از قصیده دیگر است هم در آن معنی: ,

عماره - رحمه الله تعالی، وی نیز از متقدمان است و در ایام دولت سامانیان بوده است و طبعی خوش و شعری دلکش داشته است و از جمله سخنان وی است این دو بیت: ,

2 جهان ز برف اگر چندگاه سیمین بود زمرد آمد و بگرفت جای توده سیم

3 نگارخانه کشمیریان به وقت بهار به باغ کرد همه نقش خویشتن تسلیم

و این قطعه دیگر: ,

معزی - رحمه الله تعالی، وی در زمان دولت معز الدنیا و الدین سنجر بن ملکشاه بود و از مداحان اوست و معزی نسبت به اوست. ,

و آنچه او را در زمان وی از علو شأن و رفعت درجه میسر شد کم شاعری را میسر شده و گویند که سه کس از شعرا در سه دولت اقبالها دیدند و قبولها یافتند که کس نیافت: رودکی در عهد سامانیان و عنصری در دولت محمودیان و معزی در دولت سنجریان. ,

و سبب وفات وی آن بود که روزی سلطان از درون خرگاه تیر می انداخت و او بیرون خرگاه ایستاده بود، ناگاه تیری خطا شد و بر وی آمد، بیفتاد و مرد و از جمله سخنان وی است این چند بیت: ,

4 تا نگار من ز سنبل بر سمن پرچین نهاد داغ حسرت بر دل صورتگران چین نهاد

شیخ سعدی شیرازی - رحمه الله تعالی، نام وی مصلح الدین است و همانا که سعدی نسبت به نام ممدوح است وی قدوه متغزلان است هیچ کس پیش از وی بیش از وی طریق غزل نورزیده و سخنان وی همه طوایف را مقبول افتاده یکی از شعرا گفته است و الحق گوهر انصاف سفته: ,

2 در شعر سه کس پیمبرانند هر چند که لانبی بعدی

3 اوصاف و قصیده و غزل را فردوسی و انوری و سعدی

و دیگری، بساطی سمرقندی است و شعر وی خالی از لطافتی نیست اما از فضایل مکتسبه بسیار عاری بوده است، چنانچه از اشعار وی ظاهر است و دیگری خیالی است و بعضی اشعار وی خالی از حالی نیست و از آنجمله این دو بیت: ,

2 ای تیر غمت را دل عشاق نشانه خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

3 گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

عمعق - رحمه الله تعالی، وی نیز از شعرای ماوراء النهر است و استاد شعرای وقت خود است و این چند بیت که در مفتتح یکی از قصاید گفته بغایت بدیع و لطیف است: ,

2 اگر موری سخن گوید و گر مویی روان دارد من آن مور سخنگویم من آن مویم که جان دارد

3 تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران ز هجر غالیه مویی که چون موران میان دارد

4 اگر با موی و با موری شبانروزی شوم همره نه مور از من خبر یابد نه موی از من نشان دارد

آثار جامی

4 اثر از روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.