و دیگری از شعرای متغزل خواجه عماد فقیه است از کرمان، و وی شیخ و خانقاه دار بوده است، شعر خود را بر همه واردان خانقاه می خوانده است و استدعای اصلاح می کرده، و از اینجا می گویند که شعر وی شعر همه اهالی کرمان است. ,
و دیگری خواجوست و وی نیز از کرمان است و در تزیین الفاظ و تحسین عبارات جهدی بلیغ دارد و لهذا وی را نخل بند شعرا می خوانند، و از شعرای ماوراء النهر ناصر بخاری است و در اشعار وی چاشنیی از تصوف هست و دیگری خواجه عصمت بخاری است، وی در غزل تتبع خسرو می کند. ,
کمال اسماعیل اصفهانی - رحمه الله تعالی، وی را خلاق المعانی لقب کرده اند از بس معانی دقیق که در اشعار خود درج کرده است و هیچ کس از شعرای متقدم و متأخر را آن دست نداده است که وی را داده، اما مبالغه وی در تدقیق معانی عبارات وی را از حد سلاست و روانی بیرون برده است و اشعار وی بسیار است و دیوان وی مشهور. ,
انوری - رحمة الله تعالی، حکیمی کامل و فصیحی فاضل بود، و حسن شعر و لطف نظم شمه ایست از علو حال او و خالی است از جمال کمال او سخنان او مشهور است و دیوان او مسطور و از لطایف اشعار وی یک قطعه که مشعر است به نصیحت شعرا نوشته می شود: ,
2 دی مرا عاشقکی گفت: غزل می گویی گفتم: از مدح و هجا دست بیفشاندم هم
3 گفت: چون گفتمش آن حالت گمراهی بود حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم
4 غزل و مدح و هجا هر سه ازان می گفتم که مرا حرص و غضب بود و به آن شهوت ضم
نظامی - رحمه الله تعالی، وی از گنجه است و فضایل و کمالات وی روشن، احتیاج به شرح ندارد آنقدر لطایف و دقایق و حقایق که در کتاب پنج گنج درج کرده است کس را میسر نیست بلکه مقدور نوع بشر نیست و بیرون از آن کتاب از وی شعر کم روایت کرده اند و این غزل از سخنان وی است: ,
2 جو به جو محنت من زان رخ گندمگون است که همه شب رخ چون کاهم ازان پرخون است
3 دانه گندم او سنبل تر دارد بار کمترین خوشه او سنبله گردون است
4 من نخوردم بر ازو صبرم ازو گندم خورد کز بهشت در او چشم رهی بیرون است
سوزنی - رحمه الله تعالی، وی از نسف بوده است، و به تحصیل به بخارا آمد و بر شاگرد سوزنگری عاشق شد و به شاگردی استاد وی رفت و در آن مهارتی تمام حاصل کرد و هزل بر طبیعت وی غالب بود، بنابر آن هذیانات بسیار گفته است، و این دو بیت از قصیده ایست که در اعتذار از آنها می گوید: ,
2 تا کی ز گردش فلک آبگینه رنگ بر آبگینه خانه طاعت زَنیم سنگ
3 بر آبگینه سنگ زدن کار ما و ما تهمت نهیم بر فلک آبگینه رنگ
و این چند بیت از قصیده دیگر است هم در آن معنی: ,
عماره - رحمه الله تعالی، وی نیز از متقدمان است و در ایام دولت سامانیان بوده است و طبعی خوش و شعری دلکش داشته است و از جمله سخنان وی است این دو بیت: ,
2 جهان ز برف اگر چندگاه سیمین بود زمرد آمد و بگرفت جای توده سیم
3 نگارخانه کشمیریان به وقت بهار به باغ کرد همه نقش خویشتن تسلیم
و این قطعه دیگر: ,
معزی - رحمه الله تعالی، وی در زمان دولت معز الدنیا و الدین سنجر بن ملکشاه بود و از مداحان اوست و معزی نسبت به اوست. ,
و آنچه او را در زمان وی از علو شأن و رفعت درجه میسر شد کم شاعری را میسر شده و گویند که سه کس از شعرا در سه دولت اقبالها دیدند و قبولها یافتند که کس نیافت: رودکی در عهد سامانیان و عنصری در دولت محمودیان و معزی در دولت سنجریان. ,
و سبب وفات وی آن بود که روزی سلطان از درون خرگاه تیر می انداخت و او بیرون خرگاه ایستاده بود، ناگاه تیری خطا شد و بر وی آمد، بیفتاد و مرد و از جمله سخنان وی است این چند بیت: ,
4 تا نگار من ز سنبل بر سمن پرچین نهاد داغ حسرت بر دل صورتگران چین نهاد
شیخ سعدی شیرازی - رحمه الله تعالی، نام وی مصلح الدین است و همانا که سعدی نسبت به نام ممدوح است وی قدوه متغزلان است هیچ کس پیش از وی بیش از وی طریق غزل نورزیده و سخنان وی همه طوایف را مقبول افتاده یکی از شعرا گفته است و الحق گوهر انصاف سفته: ,
2 در شعر سه کس پیمبرانند هر چند که لانبی بعدی
3 اوصاف و قصیده و غزل را فردوسی و انوری و سعدی
و دیگری، بساطی سمرقندی است و شعر وی خالی از لطافتی نیست اما از فضایل مکتسبه بسیار عاری بوده است، چنانچه از اشعار وی ظاهر است و دیگری خیالی است و بعضی اشعار وی خالی از حالی نیست و از آنجمله این دو بیت: ,
2 ای تیر غمت را دل عشاق نشانه خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
3 گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه
عمعق - رحمه الله تعالی، وی نیز از شعرای ماوراء النهر است و استاد شعرای وقت خود است و این چند بیت که در مفتتح یکی از قصاید گفته بغایت بدیع و لطیف است: ,
2 اگر موری سخن گوید و گر مویی روان دارد من آن مور سخنگویم من آن مویم که جان دارد
3 تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران ز هجر غالیه مویی که چون موران میان دارد
4 اگر با موی و با موری شبانروزی شوم همره نه مور از من خبر یابد نه موی از من نشان دارد