آثار جامی

صفحه 2 از 4
4 اثر از روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار جامی / بهارستان جامی / روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان

روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی

معزی - رحمه الله تعالی، وی در زمان دولت معز الدنیا و الدین سنجر بن ملکشاه بود و از مداحان اوست و معزی نسبت به اوست. ,

و آنچه او را در زمان وی از علو شأن و رفعت درجه میسر شد کم شاعری را میسر شده و گویند که سه کس از شعرا در سه دولت اقبالها دیدند و قبولها یافتند که کس نیافت: رودکی در عهد سامانیان و عنصری در دولت محمودیان و معزی در دولت سنجریان. ,

و سبب وفات وی آن بود که روزی سلطان از درون خرگاه تیر می انداخت و او بیرون خرگاه ایستاده بود، ناگاه تیری خطا شد و بر وی آمد، بیفتاد و مرد و از جمله سخنان وی است این چند بیت: ,

4 تا نگار من ز سنبل بر سمن پرچین نهاد داغ حسرت بر دل صورتگران چین نهاد

عبدالواسع جبلی - رحمة الله علیه، وی فاضل کامل و شاعری ماهر بوده به هر دو زبان تازی و فارسی سخن گفته و اتفاق است که هیچ کس از عهده جواب قصیده مشهور وی که مطلعش این است چنانچه می باید بیرون نیامده است: ,

2 که دارد چون تو معشوقی نگار و چابک و دلبر و در مفتتح بعضی قصاید گفته:

3 در دهر نیست از تو دلفروزتر نگار در شهر نیست از تو جگر سوزتر پسر

4 تا کرده ام به لاله سیراب تو نگاه تا کرده ام به نرگس پرخواب تو نظر

ادیب صابر ترمذی - رحمة الله علیه، وی شاعری فصیح و فاضلی لبیب بوده و اشعار وی را لطافتی کامل و ملاحتی تمام حاصل است، و افاضل به تقدم وی معترفند چنان که انوری وی را بر خود ترجیح نهاده آنجا که در قطعه ای تعداد کمالات خود می کند و در آن می گوید: ,

2 این همه بگذار با شعر مجرد آمدم چون سنایی هستم آخر گر نه همچون صابرم

و از جمله سخنان وی است این چند بیت: ,

4 ای روی تو چون خلد و لب تو چو سلسبیل بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل

انوری - رحمة الله تعالی، حکیمی کامل و فصیحی فاضل بود، و حسن شعر و لطف نظم شمه ایست از علو حال او و خالی است از جمال کمال او سخنان او مشهور است و دیوان او مسطور و از لطایف اشعار وی یک قطعه که مشعر است به نصیحت شعرا نوشته می شود: ,

2 دی مرا عاشقکی گفت: غزل می گویی گفتم: از مدح و هجا دست بیفشاندم هم

3 گفت: چون گفتمش آن حالت گمراهی بود حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم

4 غزل و مدح و هجا هر سه ازان می گفتم که مرا حرص و غضب بود و به آن شهوت ضم

رشید وطواط - رحمه الله تعالی، وی از شعرای ماوراء النهر است در وقت خود استاد شعرا و مقدم و پیشوای آن طبقه بود، و کتاب حدایق السحر در صنایع شعر تصنیف اوست و در مخاطبه بعضی از وزرا می گوید: ,

2 تو وزیری و مدح گوی تو من دست من بی عطا روا بینی

3 تو وزارت به من گذار و مرا مدحتی گوی تا عطا بینی

و این دو رباعی نیز از زاده طبع وی است: ,

عمعق - رحمه الله تعالی، وی نیز از شعرای ماوراء النهر است و استاد شعرای وقت خود است و این چند بیت که در مفتتح یکی از قصاید گفته بغایت بدیع و لطیف است: ,

2 اگر موری سخن گوید و گر مویی روان دارد من آن مور سخنگویم من آن مویم که جان دارد

3 تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران ز هجر غالیه مویی که چون موران میان دارد

4 اگر با موی و با موری شبانروزی شوم همره نه مور از من خبر یابد نه موی از من نشان دارد

سوزنی - رحمه الله تعالی، وی از نسف بوده است، و به تحصیل به بخارا آمد و بر شاگرد سوزنگری عاشق شد و به شاگردی استاد وی رفت و در آن مهارتی تمام حاصل کرد و هزل بر طبیعت وی غالب بود، بنابر آن هذیانات بسیار گفته است، و این دو بیت از قصیده ایست که در اعتذار از آنها می گوید: ,

2 تا کی ز گردش فلک آبگینه رنگ بر آبگینه خانه طاعت زَنیم سنگ

3 بر آبگینه سنگ زدن کار ما و ما تهمت نهیم بر فلک آبگینه رنگ

و این چند بیت از قصیده دیگر است هم در آن معنی: ,

خاقانی حقایقی شروانی - رحمه الله تعالی، وی را به سبب کمالی که در صناعت شعر داشته حسان العجم لقب کرده اند از همه شعرا در اسلوب سخن ممتاز است و در آن شیوه غریب بی انباز در مواعظ و حکم طریقه حکیم سنایی سپرده است و در آن گوی مسابقت از اقران برده و در قطعه ای بر وجه مفاخرت می گوید: ,

2 شاعر مبدع منم خوان معانی مراست ریزه خور خوان من عنصری و رودکی

3 زنده چون نفس حکیم نام من از تازگی گشته چو مال کریم حرص من از اندکی

و رشیدالدین وطواط در مدح وی گفته است: ,

فخری جرجانی - رحمه الله تعالی - از اماثل و افاضل روزگار است میزان کمال فضل و دقت شعر وی کتاب ویس و رامین است و آن در این روزگار مهجور و نایاب، و این چند بیت از مواضع متعدد آن کتاب است: ,

2 خوش است این نکته از گیتی شناسان که باشد جنگ بر نظاره آسان

3 مرا آن طشت زرین نیست درخور که دشمن خون من بیند بدو در

4 نباشد مار را بچه بجز مار نیارد شاخ بد جز تخم بدبار

ظهیر فاریابی - رحمه الله تعالی، وی از مشاهیر جهان است و از افاضل دوران تمام دیوان او مطبوع و مقبول است به لطافت و سلاست سخن او هیچ کس نیست، دیوان وی مشهور است و اشعار وی بر زبانها مذکور در دور اتابک ابوبکر تربیتها یافت شبی در مجلس وی این رباعی بگفت: ,

2 ای ورد ملایکه دعای سر تو سر نیست زمانه را به جای سر تو

3 با دشمن تو نیام شمشیر تو گفت سر دل من باد قضای سر تو

بفرمود تا هزار دینار زر سرخ در مجلس نثار او کردند بر اثر این رباعی دیگر گفت: ,

آثار جامی

4 اثر از روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) در بهارستان جامی شعر مورد نظر پیدا کنید.