حکمت در وجود سلاطین، ظهور نصفت از جامی برستان 1
1. حکمت در وجود سلاطین، ظهور نصفت و عدالت است نه ظهور به صفت عظمت و جلالت نوشیروان با آنکه از دین بیگانه بود در عدل و راستی یگانه بود، لاجرم سرور کاینات - علیه افضل الصلوات - تفاخر کنان می گفت: ولدت انا فی زمن السلطان العادل.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
در تواریخ چنان است که پنج هزار از جامی برستان 2
1. در تواریخ چنان است که پنج هزار سال سلطنت عالم تعلق به گبران و مغان داشت و این دولت در خاندان ایشان بود زیرا که با رعایا عدل می کردند و ظلم روا نمی داشتند در خبر است که خدای تعالی به داوود علیه السلام وحی کرد که قوم خویش را بگوی که پادشاهان عجم را بد نگویند و دشنام ندهند که ایشان جهان را به عدل آبادان کردند تا بندگان من در وی زندگانی کنند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
قرین پادشاه حکیم فکرت پیشه باید از جامی برستان 3
1. قرین پادشاه حکیم فکرت پیشه باید نه ندیم هزل اندیشه، زیراکه از آن به درجات کمال برآید و از این به درکات نقصان گراید.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
بامدادی موبد موبدان با قباد همعنان از جامی برستان 4
1. بامدادی موبد موبدان با قباد همعنان می رفت مرکب وی به دفع فضلات قوایم خود را از دم تا سم بیالود و تشویر تمام به وی راه یافت در آن اثنا قباد وی را از آداب همرکابی ملوک و همعنانی سلاطین سؤال کرد.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
مقربان سلاطین چون گروهی اند که از جامی برستان 5
1. مقربان سلاطین چون گروهی اند که به کوه بلند بالا می روند اما عاقبت به زلازل قهر و نوازل دهر از آن کوه به زیر خواهند افتاد، شک نیست که افتادن بلندتران سخت تر خواهد بود به زیر آمدن فروتران سهل تر.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
می باید که شاه را منهیان راست کردار از جامی برستان 6
1. می باید که شاه را منهیان راست کردار راست گفتار بر کار باشند که احوال رعایا و گماشتگان بر ایشان را به وی رسانند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
ارسطاطالیس گوید: بهترین پادشاهان از جامی برستان 7
1. ارسطاطالیس گوید: بهترین پادشاهان آن است به کرگس ماند گرداگرد او مردار، نه آن که به مردار ماند گرداگرد او کرگس، یعنی می باید که وی از حال حوالی خود آگاه باشد و حوالی وی غافل، نه وی از حال حوالی خود غافل باشد و حوالی وی از حال وی آگاه.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
نوشیروان روز نوروز یا مهرجان از جامی برستان 8
1. نوشیروان روز نوروز یا مهرجان مجلس می داشت، دید یکی از حاضران که با وی نسبت خویشی داشت جام زرین در بغل نهاد، تغافل کرد و هیچ نگفت چون مجلس برشکست، شرابدار گفت: هیچ کس بیرون نرود تا تجسس کنیم که یک جام زرین درمی باید.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
مأمون غلامی داشت که ترتیب آب طهارت از جامی برستان 9
1. مأمون غلامی داشت که ترتیب آب طهارت به عهده وی بود در هر چند روز آفتابه یا سطلی گم می شد یک روز مأمون با وی گفت: کاش آن آفتابه و سطلی که از ما می بری هم به ما فروشی گفت: همچنان کنم.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
میان معاویه و عقیل بن ابی طالب از جامی برستان 10
1. میان معاویه و عقیل بن ابی طالب دوستی تمام بود و مصاحبت بر دوام. روزی در راه محبتشان خاری افتاد و بر چهره مودتشان غباری نشست عقیل از معاویه ببرید و از آمد و شد مجلس او پای درکشید.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
حجاج در شکارگاهی از لشکریان از جامی برستان 11
1. حجاج در شکارگاهی از لشکریان جدا افتاد و به تلی برآمد، دید که اعرابی نشسته و از خرقه خود جنبندگان می چیند و شتران گرد او می چرند چون شتران حجاج را بدیدند برمیدند.
برای مشاهده کامل کلیک کنید
یزدجرد پسر خود بهرام را در موضعی از جامی برستان 12
1. یزدجرد پسر خود بهرام را در موضعی دید از حرم خود که مناسب نبود وی را فرمود که بیرون رو و حاجب را سی تازیانه بزن و از در پرده سرا دور کن، و کسی دیگر را نام برد که وی را به جای او بنشان.
برای مشاهده کامل کلیک کنید