روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) در بهارستان جامی

20 اثر از روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) در بهارستان جامی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه جامی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 2 از این مجموعه هستید.

وزیر هرمز بن شاپور به وی نامه از جامی برستان 13

1. وزیر هرمز بن شاپور به وی نامه نوشت که بازرگانان دریابار جواهر بسیار آورده اند و آن را به صد هزار دینار برای پادشاه خریده ایم، شنیده ام که آن را پادشاه نمی خواهد اگر راست است فلان بازرگان به صد هزار دینار سود می خردو

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت

امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه از جامی برستان 14

1. امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه در وقت خلافت خود در مدینه دیواری گل می کرد، یهودیی پیش وی تظلم کرد که حاکم بصره متاعی از من به صدهزار درم خریده است و در ادای ثمن آن تعلل می کند.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 5 بیت

جوانی را به دزدی گرفتند. خلیفه از جامی برستان 15

1. جوانی را به دزدی گرفتند. خلیفه حکم کرد که دستش ببرند تا از مال مسلمانان کوتاه شود. جوان بنالید و گفت: ای خلیفه،

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 8 بیت

گناهکاری را پیش خلیفه آوردند از جامی برستان 16

1. گناهکاری را پیش خلیفه آوردند خلیفه به عقوبتی که مستحق آن شده بود فرمان داد گفت: ای امیرالمؤمنین انتقام بر گناه عدل است و تجاوز از آن فضل، و پایه همت امیرالمؤمنین از آن عالیتر است که از آنچه بلندتر است تجاوز نماید و به آنچه فروتر است فرود آید.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت

کودکی از بنی هاشم با یکی از ارباب از جامی برستان 17

1. کودکی از بنی هاشم با یکی از ارباب مکارم بی ادبی کرد، شکایت به عمش بردند، خواست تا وی را ادب کند گفت: ای عم من کردم آنچه کردم و عقل من با من نبود، تو بکن آنچه می کنی و عقل تو با توست.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 3 بیت

زنی را از جماعتی که بر حجاج خروج از جامی برستان 18

1. زنی را از جماعتی که بر حجاج خروج کرده بودند، پیش وی آوردند حجاج با وی سخن می گفت، و وی سر در پیش انداخته بود و نظر بر زمین دوخته، نه جواب وی می داد و نه نظر به وی می کرد.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت

اسکندر را گفتند به چه سبب یافتی از جامی برستان 19

1. اسکندر را گفتند به چه سبب یافتی آنچه یافتی از دولت سلطنت و وسعت مملکت با صغر سن و حداثت عهد؟ گفت: به استمالت دشمنان تا از غایله دشمنی زمام تافتند، و از تعاهد دوستان تا در قاعده دوستی استحکام یافتند.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 2 بیت

روزی اسکندر با سرهنگان خویش از جامی برستان 20

1. روزی اسکندر با سرهنگان خویش برنشسته بود، یکی از ایشان گفت: خداوند - سبحانه - تو را ملک بزرگ داده است، زنان بسیار کن تا فرزندان تو بسیار گردند و یادگار تو اندر جهان بماند.

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 4 بیت