1 از فضل و ادب دهد قبولت دارد نگه از ره فضولت
2 شغلی که نباید و نشاید از پاکی جوهرت نیاید
3 در کسب کمال بایدت جهد در به طلبی به سر بری عهد
4 گرداب طلب وسیع دور است دریای علوم دور غور است
1 هر چند چو بحر تلخکامی این کام تو را بس است جامی
2 کز موج معانیت ز سینه افتاد به ساحل این سفینه
3 فرخنده تر از سفینه نوح آرام دل و سکینه روح
4 از جودت طبع هر جوادی بر جودی جودش ایستادی