2 اثر از عارف نامه در مثنوی‌ها ایرج میرزا در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عارف نامه در مثنوی‌ها ایرج میرزا شعر مورد نظر پیدا کنید.

عارف نامه در مثنوی‌ها ایرج میرزا

1 شنیدم من که عارف جانم آمد رفیقِ سابقِ طهرانم آمد

2 شدم خوشوقت و جانی تازه کردم نشاط و وَجدِ بی‌اندازه کردم

3 به نوکرها سپردم تا بدانند که گر عارف رسد از در نرانند

4 نگویند این جَنابِ مولوی کیست فُلانی با چنین شخص آشنا نیست

1 بیا گویم برایت داستانی که تا تأثیرِ چادر را بدانی

2 در ایّامی که صاف و ساده بودم دَمِ کِریاسِ در اِستاده بودم

3 زنی بگذشت از آنجا با خَش و فَش مرا عِرقُ النِّسا آمد به جنبش

4 ز زیرِ پیچه دیدم غبغبش را کمی از چانه قدری از لبش را

1 خدایا تا به کی ساکت نشینم من این‌ها جمله از چشم تو بینم

2 همه ذرّاتِ عالم منترِ تست تمامِ حُقّه‌ها زیرِ سرِ تست

3 چرا پا توی کفش ما ‌گذاری؟ چرا دست از سرِ ما بر نداری؟

4 به دستِ تست وُسع و تنگ دستی تو عزّت بخشی و ذلّت فرستی

1 بگو عارف به من ز احبابِ طهران که می بینم همه شب خوابِ طهران

2 بگو آن کاظمِ بد آشتیانی اواخر با تو الفت داشت یا نی

3 کمال السلطنه حالش چطور است دخو با اعتصام اندر چه شور است

4 به عالم خوش دل از این چار یارم فدای خاک پای هر چهارم

1 بدینجا چون رسید اشعارِ خالص پریشان شد همه افکارِ مخلص

2 که یا رب بچّه‌بازی خود چه کارست که بر وی عارف و عامی دُچارست

3 چرا این رسم جز در مُلکِ ما نیست وگر باشد بدینسان بَرمَلا نیست

4 اروپایی بدان گردن فرازی نداند راه و رسم بچّه بازی

1 تو عارف واقعا گوساله بودی که از من این سفر دوری نمودی

2 مگر کون قحط بود اینجا قلندر که ترسیدی کنم کون ترا تر

3 گرفتی گوشه ژاندارمری را به موسی برگزیدی سامری را

4 بیا امروز قدر هم بدانیم که جاویدان در این عالم نمانیم

1 خدایا کی شود این خلق خسته از این عقد و نکاحِ چشم بسته

2 بُوَد نزد خرد اَحلی و اَحسَن زِنا کردن از این سان زن گرفتن

3 بگیری زن ندیده رویِ او را بری نا آزموده خویِ او را

4 چو عصمت باشد از دیدار مانع دگر بسته به اقبال است و طالع

1 حجابِ زن که نادان شد چنینست زنِ مستورۀ محجوبه اینست

2 به کُس دادن همانا وقع نگذاشت که با روگیری اُلفت بیشتر داشت

3 بلی شرم و حیا در چَشم باشد چو بستی چَشم باقی پَشم باشد

4 اگر زن را بیاموزند ناموس زند بی‌پرده بر بامِ فلک کوس

1 بیا عارف که دنیا حرف مُفتست گهی نازک گهی پَخ گه کُلفت است

2 جهان چون خویِ تو نقشِ بر آبست زمانی خوش اُغُر گه بد لعابست

3 گهی ساید سرِ انسان به مِرّیخ گهی در مقعدِ انسان کند میخ

4 «گهی عزت دهد گه خوار دارد از این بازیچه ها بسیار دارد»

1 نمی‌دانستم ای نامردِ کونی که منزل می‌کنی در باغِ خونی

2 نمی‌جویی نشانِ دوستانت نمی‌خواهی که کس جوید نشانت

3 و گر گاهی به شهر آیی ز منزل نبینم جایِ پایت نیز در گِل

4 بری با خود نشانِ جایِ پا را کنی تقلید مرغانِ هوا را

آثار ایرج میرزا

2 اثر از عارف نامه در مثنوی‌ها ایرج میرزا در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عارف نامه در مثنوی‌ها ایرج میرزا شعر مورد نظر پیدا کنید.