3 اثر از اسرار خودی اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسرار خودی اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار اقبال لاهوری / اسرار خودی اقبال لاهوری

اسرار خودی اقبال لاهوری

1 ای چو جان اندر وجود عالمی جان ما باشی و از ما می رمی

2 نغمه از فیض تو در عود حیات موت در راه تو محسود حیات

3 باز تسکین دل ناشاد شو باز اندر سینه ها آباد شو

4 باز از ما خواه ننگ و نام را پخته تر کن عاشقان خام را

1 زندگانی را بقا از مدعا ست کاروانش را درا از مدعا ست

2 زندگی در جستجو پوشیده است اصل او در رزو پوشیده است

3 رزو را در دل خود زنده دار تا نگردد مشت خاک تو مزار

4 رزو جان جهان رنگ و بوست فطرت هر شی امین رزو ست

1 گرم خون انسان ز داغ آرزو آتش ، این خاک از چراغ آرزو

2 از تمنا می بجام آمد حیات گرم خیز و تیزگام آمد حیات

3 زندگی مضمون تسخیر است و بس آرزو افسون تسخیر است و بس

4 زندگی صید افکن و دام آرزو حسن را از عشق پیغام آرزو

1 دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دام و دد ملولم و انسانم آرزوست

2 زاین همرهان سست‌عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

3 گفتم که یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنچه یافت می‌نشود آنم آرزوست

1 خدمت و محنت شعار اشتر است صبر و استقلال کار اشتر است

2 گام او در راه کم غوغا ستی کاروان را زورق صحرا ستی

3 نقش پایش قسمت هر بیشه ئی کم خور و کم خواب و محنت پیشه ئی

4 مست زیر بار محمل می رود پای کوبان سوی منزل می رود

1 سید هجویر مخدوم امم مرقد او پیر سنجر را حرم

2 بند های کوهسار آسان گسیخت در زمین هند تخم سجده ریخت

3 عهد فاروق از جمالش تازه شد حق ز حرف او بلند آوازه شد

4 پاسبان عزت ام الکتاب از نگاهش خانه ی باطل خراب

1 نیست در خشک و تر بیشهٔ من کوتاهی چوب هر نخل که منبر نشود دارکنم

2 راه شب چون مهر عالمتاب زد گریهٔ من بر رخ گل ، آب زد

3 اشک من از چشم نرگس خواب شست سبزه از هنگامه ام بیدار رست

4 باغبان زور کلامم آزمود مصرعی کارید و شمشیری درود

1 آن شنیدستی که در عهد قدیم گوسفندان در علف زاری مقیم

2 از وفور کاه نسل افزا بدند فارغ از اندیشه ی اعدا بدند

3 آخر از ناسازی تقدیر میش گشت از تیر بلائی سینه ریش

4 شیر ها از بیشه سر بیرون زدند بر علف زار بزان شبخون زدند

1 پیکر هستی ز آثار خودی است هر چه می بینی ز اسرار خودی است

2 خویشتن را چون خودی بیدار کرد آشکارا عالم پندار کرد

3 صد جهان پوشیده اندر ذات او غیر او پیداست از اثبات او

4 در جهان تخم خصومت کاشته‌ست خویشتن را غیر خود پنداشته‌ست

1 از حقیقت باز بگشایم دری با تو می گویم حدیث دیگری

2 گفت با الماس در معدن ، زغال ای امین جلوه های لازوال

3 همدمیم و هست و بود ما یکیست در جهان اصل وجود ما یکیست

4 من بکان میرم ز درد ناکسی تو سر تاج شهنشاهان رسی

آثار اقبال لاهوری

3 اثر از اسرار خودی اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسرار خودی اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.