3 اثر از اسرار خودی اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسرار خودی اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار اقبال لاهوری / اسرار خودی اقبال لاهوری

اسرار خودی اقبال لاهوری

1 نقطهٔ نوری که نام او خودی است زیر خاک ما شرار زندگی است

2 از محبت می شود پاینده تر زنده تر سوزنده تر تابنده تر

3 از محبت اشتعال جوهرش ارتقای ممکنات مضمرش

4 فطرت او آتش اندوزد ز عشق عالم افروزی بیاموزد ز عشق

1 ای فراهم کرده از شیران خراج گشته ئی روبه مزاج از احتیاج

2 خستگی های تو از ناداری است اصل درد تو همین بیماری است

3 می رباید رفعت از فکر بلند می کشد شمع خیال ارجمند

4 از خم هستی می گلفام گیر نقد خود از کیسه ی ایام گیر

1 قلب را از صبغة الله رنگ ده عشق را ناموس و نام و ننگ ده

2 طبع مسلم از محبت قاهر است مسلم ار عاشق نباشد کافر است

3 تابع حق دیدنش نا دیدنش خوردنش ، نوشیدنش ، خوابیدنش

4 در رضایش مرضی حق گم شود «این سخن کی باور مردم شود»

1 در بنارس برهمندی محترم سر فرو اندر یم بود و عدم

2 بهره ی وافر ز حکمت داشتی با خدا جویان ارادت داشتی

3 ذهن او گیرا و ندرت کوش بود با ثریا عقل او همدوش بود

4 آشیانش صورت عنقا بلند مهر و مه بر شعله ی فکرش سپند

1 مسلم اول شه مردان علی عشق را سرمایه ی ایمان علی

2 از ولای دودمانش زنده ام در جهان مثل گهر تابنده ام

3 نرگسم وارفته ی نظاره ام در خیابانش چو بو آواره ام

4 زمزم ار جوشد ز خاک من ازوست می اگر ریزد ز تاک من ازوست

1 از محبت چون خودی محکم شود قوتش فرمانده عالم شود

2 پیر گردون کز کواکب نقش بست غنچه ها از شاخسار او شکست

3 پنجه ی او پنجه ی حق می شود ماه از انگشت او شق می شود

4 در خصومات جهان گردد حکم تابع فرمان او دارا و جم

1 ای که مثل گل ز گل بالیده‌ای تو هم از بطن خودی زائیده‌ای

2 از خودی مگذر بقا انجام باش قطره‌ای می باش و بحر آشام باش

3 تو که از نور خودی تابنده‌ای گر خودی محکم کنی پاینده‌ای

4 سود در جیب همین سوداستی خواجگی از حفظ این کالاستی

1 طایری از تشنگی بیتاب بود در تن او دم مثال موج دود

2 ریزه ی الماس در گلزار دید تشنگی نظاره ی آب آفرید

3 از فریب ریزه ی خورشید تاب مرغ نادان سنگ را پنداشت آب

4 مایه اندوز نم از گوهر نشد زد برو منقار و کامش تر نشد

1 سبز بادا خاک پاک شافعی عالمی سر خوش ز تاک شافعی

2 فکر او کوکب ز گردون چیده است سیف بران وقت را نامیده است

3 من چه گویم سر این شمشیر چیست آب او سرمایه دار از زندگیست

4 صاحبش بالاتر از امید و بیم دست او بیضا تر از دست کلیم

1 راهب دیرینه افلاطون حکیم از گروه گوسفندان قدیم

2 رخش او در ظلمت معقول گم در کهستان وجود افکنده سم

3 آنچنان افسون نامحسوس خورد اعتبار از دست و چشم و گوش برد

4 گفت سر زندگی در مردن است شمع را صد جلوه از افسردن است

آثار اقبال لاهوری

3 اثر از اسرار خودی اقبال لاهوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسرار خودی اقبال لاهوری شعر مورد نظر پیدا کنید.