چون صورت زیبای تو انگیختهاند از هلالی جغتایی رباعی 13
1. چون صورت زیبای تو انگیختهاند
صد حسن و ملاحت به هم آمیختهاند
...
1. چون صورت زیبای تو انگیختهاند
صد حسن و ملاحت به هم آمیختهاند
...
1. هر کس که می عشق به جامش کردند
از دردی درد تلخکامش کردند
...
1. تا کی دلت از چرخ حزین خواهد بود؟
با محنت و درد همنشین خواهد بود
...
1. دیدم که یکی دو دسته از سنبل تر
بر بسته و خوش نهاده در پیش نظر
...
1. یار آمد و یار دلنواز آمد باز
بهر دل خسته چارهساز آمد باز
...
1. دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز
...
1. بی روی توام هست ملالی که مپرس
وز زندگی خود انفعالی که مپرس
...
1. امروز ز حد میگذرد سوز فراق
وین شعلهٔ آهِ آتشافروز فراق
...
1. در عشق نکویان چه فراق و چه وصال؟
بدحالی عاشقان بود در همه حال
...
1. من باده به مردم خردمند خوردم
یا از کف خوبان شکرخند خوردم
...
1. از درد دل خود به فغانم چه کنم؟
وز زندگی خویش به جانم چه کنم؟
...
1. نی از تو حیات جاودان میخواهم
نی عیش و تنعم جهان میخواهم
...