ثناهاست پیر خرابات را از حزین لاهیجی مثنوی 1
1. ثناهاست پیر خرابات را
که شست از دلم لوث طامات را
...
1. ثناهاست پیر خرابات را
که شست از دلم لوث طامات را
...
1. مغنّی نوایی بیا ساز کن
جهان را پر از گوهر راز کن
...
1. شنیدم ز مخمور میخانه ای
که عالم نیرزد به پیمانه ای
...
1. کجا رفت آیین مردان حق؟
چه آمدکزین سان سیه شد ورق؟
...
1. سراینده ای دوش وقت سحر
دو بیتک سرایید خوش با
...
1. مرا داد روشن روانی سبق
که بادا به روحش تحیّات حق
...
1. الا ای جهاندار فرخنده خوی
دمی گوش بگشا به فرخنده گوی
...
1. یکی بار دل در گل افتاده ای
سخن راند در خبث آزاده ای
...
1. سفر پیشم آمد شبی فصل دی
ره، از قاقم برف، پوشیده پی
...
1. شنیدم که عیسی علیه السلام
خری داشتی کاهل و سست گام
...
1. شبی سر برآوردم از جیب خویش
چو آهی که خیزد ز دلهای ریش
...