4 اثر از صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.

صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی

1 سرم بود در جیب فکرت شبی به گوشم رسید از لبی یا ربی

2 اثر کرد بانگ خدا خوان به من بجوشید از آن نام خونم به تن

3 شدم مست و در لذت افتاد هوش چو ناگه به گوشم رسید آن سروش

4 ازین مشتِ گل رفت افسردگی به راحت مبدل شد، آزردگی

1 چنین است فرمان که حق را نهان نشاید نمودن ز فرماندهان

2 نماینده راه خیر و سلوک ندارد نصیحت دریغ، از ملوک

3 که در خیر ایشان بود خیر خلق نکو خواه خلق است، پاکیزه دلق

4 بیا ای شهنشاه شوکت فروش فقیرانه بنشین و بگشای گوش

1 نمودم سوال از قوی پنجه ای چه پیش آمدت کاین چنین رنجه ای؟

2 تو را دیده بودم ازین پیشتر زبون بود در پنجه ات شیر نر

3 چه شد چیره دستی و کر و فرت که اکنون فروخفته در گل، خرت؟

4 بدین گونه زرد و نزاری کنون که چون کاه، از کهربایی زبون

1 سیه دل امیری، شبی خفت مست سحر بر سرش سقف ایوان نشست

2 به کیفر کمر بست استیزه اش نیامد برون استخوان ریزه اش

3 فقیری در آن شب به صحرا بخفت چو شد روز، آن ماجرا دید و گفت

4 برین بنده فرض است چندین سپاس که ایوان چرخ است محکم اساس

1 شنیدم فریدون با فر و هوش نیاسود چشمش، شب از درد گوش

2 به خاصان چنین گفت در بامداد که امشب سزای مرا، گوش داد

3 همانا که نالیده باشد ز درد ضعیفیّ و نشنیده این خفته مرد

4 چو غفلت ز مظلوم ورزید گوش مرا دوش این درد، مالیدگوش

1 ستم پیشه ای را ببستند سخت که بیدادگر بود، برگشته بخت

2 عبور من افتاد از آن رهگذار که گرگ دژم بود در گیر و دار

3 مرا دید و نالید برگشته روز به پوزش گشاد از سر عجز، پوز

4 همی گفت خواهم که منّت نهی ز چنگال شیران خلاصم دهی

1 شنیدم که رندی به امّید سود پدر مرده ای را پسر خوانده بود

2 طمع دوخت چشمش به مال یتیم پسر را بپرورد رند لئیم

3 چو بگذشت سالی بران بیش و کم گرفت آن پسر پیش، راه ستم

4 ره راست بگذاشت آن کج نهاد برافراشت رایت به فسق و فساد

1 دو کس را سر جنگ بود و ستیز به هم کرده دندان و چنگال تیز

2 یکی زان دو، سامان پیکار کرد قبا جوشن و خود دستار کرد

3 پدر گفتش ای خام بیهوده کوش اگر پخته ای، جوشن از صلح پوش

4 گرت هست دامان فرصت به چنگ فروکوب با نفس خود، طبل جنگ

1 کنون یاد می آیدم آن زمان که شوق آتش افروز شد در نهان

2 مرا کرد، درد طلب بی قرار جهان هفت خوان و دل اسفندیار

3 جگر العطش زن، ز تاب و تبم نه آرام روز و نه خواب شبم

4 ز پیس نقاهت به خشکی اسیر ولی بود مژگانم ابر مطیر

1 میازار تا می توانی کسی که پرزورتر از تو دیدم بسی

2 برآورد گیتی از ایشان دمار چریدند در مغزشان مور و مار

3 در آفاق دیدم بسی دیو و دد که بنیادشان کند، بنیاد بد

4 چه یازی به بازو، چه نازی به چنگ؟ که فرداست در گردنت پالهنگ

آثار حزین لاهیجی

4 اثر از صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.