نمودم سوال از قوی پنجه از حزین لاهیجی مثنوی 13
1. نمودم سوال از قوی پنجه ای
چه پیش آمدت کاین چنین رنجه ای؟
...
1. نمودم سوال از قوی پنجه ای
چه پیش آمدت کاین چنین رنجه ای؟
...
1. سیه دل امیری، شبی خفت مست
سحر بر سرش سقف ایوان نشست
...
1. شنیدم فریدون با فر و هوش
نیاسود چشمش، شب از درد گوش
...
1. ستم پیشه ای را ببستند سخت
که بیدادگر بود، برگشته بخت
...
1. شنیدم که رندی به امّید سود
پدر مرده ای را پسر خوانده بود
...
1. دو کس را سر جنگ بود و ستیز
به هم کرده دندان و چنگال تیز
...
1. کنون یاد می آیدم آن زمان
که شوق آتش افروز شد در نهان
...
1. میازار تا می توانی کسی
که پرزورتر از تو دیدم بسی
...
1. فرود آمد از تخت شاهی قباد
که عمر است کاه و اجل تندباد
...
1. نهادیم پای سفر در طریق
سفر کرده ای چند، با هم رفیق
...
1. یکی با کهنسال رنجورگفت
که دادی به میراث خور مال مفت
...
1. به معروف کرخی، یکی داد پند
که با رشته انبان جو را ببند
...