4 اثر از صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.

صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی

1 ستم پیشه ای را ببستند سخت که بیدادگر بود، برگشته بخت

2 عبور من افتاد از آن رهگذار که گرگ دژم بود در گیر و دار

3 مرا دید و نالید برگشته روز به پوزش گشاد از سر عجز، پوز

4 همی گفت خواهم که منّت نهی ز چنگال شیران خلاصم دهی

1 عطارد مرا گشته آموزگار به توصیف علّامهٔ روزگار

2 رصد بند گردون نیلوفری خدیو سریر بلد اختری

3 مرا والد و عقل کل را پسر یتیمان علم و هنر را پدر

4 به جان ره گرا، اوج تقدیس را به دل، وارث حکمت ادریس را

1 سرم بود در جیب فکرت شبی به گوشم رسید از لبی یا ربی

2 اثر کرد بانگ خدا خوان به من بجوشید از آن نام خونم به تن

3 شدم مست و در لذت افتاد هوش چو ناگه به گوشم رسید آن سروش

4 ازین مشتِ گل رفت افسردگی به راحت مبدل شد، آزردگی

1 نهادیم پای سفر در طریق سفر کرده ای چند، با هم رفیق

2 به شهری رسیدیم از رودبار که بودند از ظلم والی فگار

3 قضا درد دندان به والی گماشت بجز قلع دیگر علاجی نداشت

4 سبک یک دو دندان چو بیچاره کند گرانتر شد آن درد بر مستمند

1 فرود آمد از تخت شاهی قباد که عمر است کاه و اجل تندباد

2 بیاراست پیرایه بخش جهان سریر کیانی به نوشیروان

3 جوان بود شهزادهٔ شیرگیر به بازو تهمتن، به همّت دلیر

4 ز نیرنگ ایام نادیده رنج سپه بیکران بود و آماده گنج

1 چه سان مدحت عشق سازم رقم؟ شکافد ز نامش زبان چون قلم

2 در اینجا قلم حکمت اندیش نیست که عشق آتش و خامه، نی بیش نیست

3 بر آنم که آتش به نی در زنم گل شعله چون شمع بر سر زنم

4 چو پرورده عشقم و خانه زاد حق نعمت عشق ندهم به باد

1 اگر بنده را سربلندی رسد ز مسکینی و مستمندی رسد

2 ز خودبینی، ابلیس مردود شد کف خاک افتاده مسجود شد

3 نبینی که چون دانه افتد به خاک بکوشند مهر و مه تابناک

4 کز افتادگی سرفرازش کنند به صد ناز، با برگ و سازش کنند

1 یکی طعن و تشنیع می زد بسی به آزاد مرد حقیقت رسی

2 سخن چین، سخن ها به او باز گفت از آن ژاژخایی چوگل برشکفت

3 به شکرانه رخسار بر خاک سود به یزدان سپاس فراوان نمود

4 پس آنگه چنین گفت آزاد مرد که می بایدم در جهان فخر کرد

1 خدایا دلی ده حقیقت شناس زبانی سزاوار حمد و سپاس

2 مرا جز تو کس، یاور و یار نیست چه گویم که یارای گفتار نیست؟

3 ز فیض تو آید دلم در خروش که نی از دم نایی آید به جوش

4 دلم رشحه ی بحر انعام تست چو ماهی، زبان زنده از نام توست

1 چنین است فرمان که حق را نهان نشاید نمودن ز فرماندهان

2 نماینده راه خیر و سلوک ندارد نصیحت دریغ، از ملوک

3 که در خیر ایشان بود خیر خلق نکو خواه خلق است، پاکیزه دلق

4 بیا ای شهنشاه شوکت فروش فقیرانه بنشین و بگشای گوش

آثار حزین لاهیجی

4 اثر از صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر صفیر دل در مثنویات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.