2 اثر از فرهنگ نامه در مثنویات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرهنگ نامه در مثنویات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.

فرهنگ نامه در مثنویات حزین لاهیجی

1 به نام نگارنده هست و بود فرازندهٔ این رواق کبود

2 سر داستان، نام فرخنده ای ست که عقل از ثنایش فروماندهایست

3 خرد در کوی کوتهی و کمی ست زبان روستازادهٔ اعجمی ست

4 سپاسش نشاید به اندیشه گفت به خس، کی توان کوه البرز سفت؟

1 چرا نام مشتی گدایان بَرم؟ ستایش به درویش سلطان برم؟

2 نخستین خدیو دیار وجود بهین موجهٔ چشمه ساران جود

3 قدم سای بزم، ایزد پاک را مربع نشین، تخت لولاک را

4 به بربستن رخت ازین کهنه دیر براق خرامنده اش، برق سیر

1 سپهر آستانا، ملک چاکرا کرم گسترا، بندگان پرورا

2 دل افروز پاکی نهادان تویی رخ بخت را، بامدادان تویی

3 منت، ازکمین بندگانم یکی که در بندگی می ندارم شکی

4 شب شیب، روزم به تاراج برد ستمگر ز ویرانه ام، باج برد

1 سر شیرمردان عالم، علی کزو سرفراز است نام یلی

2 جهان کرم، والی کردگار امام امم، صاحب ذوالفقار

3 ز قصرش، کمین پایه، چرخ بلند ز فیضش گرانمایه، خاک نژند

4 ولایت بر اندام زیباش چست وصایت به بالای شانش درست

1 سخن گوهر لجّهٔ سرمدی ست بهین حجّت معجز احمدی ست

2 سخن چشمهٔ زندگانی بود سخن نعمت جاودانی بود

3 سخن را به فرق سپهر افسری ست به عالم، سخن سنج را سروری ست

4 زگنج سخن مایه دار است دل چو نبود سخن، دل بود مشتِ گل

1 شکست استخوان، طبع اندیشه زای به دندانهٔ کلک پولاد خای

2 که اندیشه، جادونگاری گرفت بنای سخن استواری گرفت

3 ز صد چشمه خون بیش، پیمود دل که شد صفحه ام رشک چین و چگل

4 به دل، کاوش دیده نگذاشت نم که گوهر فرو ریخت، ابر قلم

1 بر وبرز ، چون سرو آراسته نهالی ز گلزار جان خاسته

2 دو ابرو کمان کش، دو زلف از کمند درافکنده آزاد دلها، به بند

3 صف محشر، آشوب مژگان او به خون تشنگان، تیغ بندان او

4 خطش دفتر زهد را برنوشت غمش شادی بخت را، سرنوشت

1 دل خاک شد از ستوران، ستوه غریو دلیران بدرّید کوه

2 نمودی در آن پهن دشت بلا سنان آتش و نیستان، نیزه ها

3 هوا ابری، ازکاوب بانی درفش زمین لعلی، از تیغهای بنفش

4 بغرّید نای و بنالید کوس رخ مهر، از بیم شد آبنوس

1 تناور نهنگی ست شمشیر او سر شرزه شیر است، نخجیر او

2 قضا را به کشور بود مرزبان زبان اجل را بود ترجمان

3 بدانسان که گل، جامه سازد، کفن کند لخت چرم شخ کرگدن

4 ز یک حملهاش، در سپنجی سرای طرفدار پنجم، درافتد ز پای؟!

1 خرامنده کوهی، فلک پیکری شتابنده ابری، گران لنگری

2 به جستن، ز برق دمان گرمتر به رفتن، ز آب روان نرمتر

3 به سوی فرازی که بالا رود عنان بر عنانِ ثریّا رود

4 نشیبی چو آید ورا پیش پا چنان اندر آید، که تیر قضا

آثار حزین لاهیجی

2 اثر از فرهنگ نامه در مثنویات حزین لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرهنگ نامه در مثنویات حزین لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.