10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی

1 کجایی در شب هجران که زاری‌های من بینی چو شمع از چشم گریان اشکباری‌های من بینی

2 کجایی ای که خندانم ز وصلت دوش می‌دیدی که امشب گریه‌های زار و زاری‌های من بینی

3 کجایی ای قدح‌ها از کف اغیار نوشیده که از جام غمت خونابه خواری‌های من بینی

4 شبی چند از خدا خواهم به خلوت تا سحرگاهان نشینی با من و شب زنده‌داری‌های من بینی

1 شستم ز می‌در پای خم، دامن ز هر آلودگی دامن نشوید کس چرا، زابی بدین پالودگی

2 می‌گفت واعظ با کسان، دارد می و شاهد زیان از هیچکس نشنیده‌ام حرفی بدین بیهودگی

3 روزی که تن فرسایدم در خاک و جان آسایدم هر ذرهٔ خاکم تو را جوید پس از فرسودگی

4 ای زاهد آسوده جان تا چند طعن عاشقان آزار جان ما مکن شکرانهٔ آسودگی

1 ای که مشتاق وصل دلبندی صبر کن بر مفارقت چندی

2 باش آمادهٔ غم شب هجر ای که در روز وصل خرسندی

3 بندگان را تفقدی فرمای تو که بر خسروان خداوندی

4 تو بمانی به کام دل، گر مرد در تمنایت آرزومندی

1 کوی جانان از رقیبان پاک بودی کاشکی این گلستان بی‌خس و خاشاک بودی کاشکی

2 یار من پاک و به رویش غیر چون دارد نظر دیده او چون دل من پاک بودی کاشکی

3 قصد قتلم دارد و اندیشه از مظلومیم یار در عاشق کشی بی‌باک بودی کاشکی

4 تا به دامانش رسد دستم به امداد نسیم جسم من در رهگذارش خاک بودی کاشکی

1 دو چشمم خون فشان از دوری آن دلستانستی که لعلش گوهرافشان، سنبلش عنبر فشانستی

2 چسان خورشید رویت را مه تابان توان گفتن که از روی تو تا ماه از زمین تا آسمانستی

3 حرامم باد دلجویی پیکانش اگر نالم ز زخم ناوکی کز شست آن ابرو کمانستی

4 غمش گفتم نهان در سینه دارم ساده‌لوحی بین که این سر در جهان فاش است و پندارم نهانستی

1 صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی که دارد چون من بیتاب هر سو ناشکیبایی

2 به حسرت زین گلستان با صد افغان رفتم و بردم به دل داغ فراق لاله‌رویی سرو بالایی

3 به ناکامی دو روز دیگر از کوی تو خواهم شد به چشم لطف بین سوی من امروزی و فردایی

4 به کام دل چو با اغیار می نوشی به یاد آور ز ناکامی از خون جگر پیمانه پیمایی

1 من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی کار دل بود که با دل نفتد کار کسی

2 دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی

3 ناامید است ز درمان دو بیمار طبیب چشم بیمار کسی و دل بیمار کسی

4 آخر کار فروشند به هیچش این است سود آن کس که به جان است خریدار کسی

1 زهی از رخ تو پیدا همه آیت خدایی ز جمالت آشکارا همه فر کبریایی

2 نسپردمی دل آسان به تو روز آشنایی خبریم بودی آن روز اگر از شب جدایی

3 نبود به بزمت ای شه ره این گدا همین بس که به کوچهٔ تو گاهی بودم ره گدایی

4 همه جا به بی‌وفایی مثلند خوب رویان تو میان خوبرویان مثلی به بی‌وفایی

1 ای که در جام رقیبان می پیاپی می‌کنی خون دل در ساغر عشاق تا کی می‌کنی

2 می‌نوازی غیر را هر لحظه از لطف و مرا دم بدم خون در دل از جور پیاپی می‌کنی

3 راه اگر گم شد نه جرم ناقه از سرگشتگی است بی گناه ای راه پیما ناقه را پی می‌کنی

4 ناله و افغان من بشنو خدا را تا به کی گوش بر آواز چنگ و نالهٔ نی می‌کنی

1 دل زارم بود در صیدگاه عشق نخجیری که بر وی هر زمان ابرو کمانی می‌زند تیری

آثار هاتف اصفهانی

10 اثر از غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار هاتف اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.