9 اثر از ارکان معاملت مسلمانی - رکن دوم - رکن معاملات در کیمیای سعادت امام محمد غزالی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ارکان معاملت مسلمانی - رکن دوم - رکن معاملات در کیمیای سعادت امام محمد غزالی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار امام محمد غزالی / کیمیای سعادت امام محمد غزالی / ارکان معاملت مسلمانی - رکن دوم - رکن معاملات در کیمیای سعادت

ارکان معاملت مسلمانی - رکن دوم - رکن معاملات در کیمیای سعادت امام محمد غزالی

چون کسی عزلت گرفت، باید که نیت کند که بدین عزلت شر خویش از مردمان بازدارد و طلب سلامت کند از شر مردمان و طلب فراغت کند به عبادت حق تعالی و باید که هیچ بیکار نباشد، بلکه به ذکر و فکر و علم و عمل مشغول باشد و مردمان را به خود راه ندهد و از اخبار و اراجیف شهر نپرسد و از حال مردمان نپرسد، چه هر چیز که بشنود چون تخمی باشد که در سینه افتد، در میان خلوت سر از سینه برزند و مهمترین کاری در خلوت قطع نفس است تا ذکر صافی شود و اخبار مردمان تخم حدیث نفس است. ,

و باید که از قوت و کسوت به اندک قناعت کند، اگر نی از مخالطت مردمان مستغنی نباشد. و باید که صبور باشد بر رنج همسایگان و به هرچه در حق وی گویند از مدح و ذم گوش ندارد و دل در آن نبندد و اگر وی را در عزلت منافق و مرائی گویند یا مخلص یا متواضع یا متکبر، گوش بدان ندارد که آن همه روزگار ببرد و مقصود از عزلت آن باید که در آخرت مستغرق بود. ,

بدان که سفر دو است: یکی به باطن و یکی به ظاهر. سفر باطن سفر دل است در ملکوت آسمان و زمین و عجایب صنع ایزد تعالی و منازل راه دین و سفر مردان این است که به تن در خانه نشسته باشند و در بهشتی که پهنای وی هفت آسمان و زمین است جولاهان می کنند، چه عالمهای ملکوت بهشت عارفان است. آن بهشتی که منع و قطع را به وی راه نیست و حق تعالی بدین سفر دعوت می کند بدین آیت که می گوید، «اولم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق الله من شییء» ,

و کسی که از این سفر عاجز آید، باید که به ظاهر سفر کند و کالبد را برد تا از جایی فایده ای گیرد. و مثل این چون کسی بود که به پای خویش به کعبه رسد و مثل آن دیگر چون کسی بود که بر جای نشسته، کعبه وی آید و گرد وی طواف می کند و اسرار خویش با وی می گوید و تفاوت میان این و آن بسیار است. و از این بود که شیخ ابو سعید ابوالخیر رحمهم الله گفتی که نامردان را پای آبله گردد و مردان را سرین و ما آداب سفر ظاهر در این کتاب یاد کنیم در دو باب که شرح سفر باطن دقیق بود و در چنین کتاب شرح نپذیرد: ,

باب اول در نیت سفر و آداب و انواع آن ,

باب دوم در علم رخصتهای سفر. ,

بدان که سفر پنج قسم است: ,

سفر اول ,

در طلب علم است و این سفر فریضه بود، چون تعلم علم و فریضه بود و سنت بود، چون تعلم سنت بود. و سفر برای طلب علم بر سه وجه بود: ,

وجه اول آن که علم شرح بیاموزد. و در خبر است که هرکه از خانه خویش بیرون آید به طلب علم، وی در راه خدای تعالی است تا بازآید. و در خبر است که فرشتگان پرهای خویش گسترده دارند برای طالب علم. و کس بوده است از سلف که برای یک حدیث سفر دراز کرده است و سفیان ثوری می گوید، «اگر کسی از شام تا یمن سفر کند تا یک کلمه بشنود که وی را در راه دین از آن فایده ای باشد، سفر وی ضایع نباشد، لیکن باید که سفر برای علمی کند که زاد آخرت بود و هر عملی که وی را از دنیا و آخرت نخواند و از حرص به قنات نخواند و از ریا به اخلاص نخواند و از پرستیدن خلق به پرستیدن حق نخواند، آن علم سبب نقصان بود. ,

آداب مسافر در ظاهر، از اول تا آخر و آن هشت است: ,

ادب اول ,

آن که نخست مظالم باز دهد و ودیعتها باز دهد و هرکه را نفقه بر وی واجب بود نفقه دهد و زادی حلال به دست آرد و آن قدر برگیرد که با همراهان رفق تواند کرد که طعام دادن و سخن خوش گفتن و با مکاری خلق نیکو کردن در سفر از جمله مکارم اخلاق است. ,

ادب دوم ,

بر وی واجب بود که علم رخصت سفر بیاموزد که اگر چه عزم دارد که کار به رخصت نکند، باشد که به ضرورت بدان محتاج بود و علم قبله و وقت نماز بباید آموخت. ,

و سفر را در طهارت دو رخصت است: یکی مسح موزه و دیگر تیمم. و در نماز دو: قصر و جمیع، و در سنت بود: بر ستور گزاردن و در رفتن گزاردن و در روزه یکی و آن فطر است و این هفت رخصت است: ,

رخصت اول ,

مسح موزه: هرکه بر طهارتی تمام موزه پوشید، آنگاه حدث کرد، وی را شاید که بر موزه مسح کشد تا آنگاه که از وقت حدث سه شبانه روز بگذرد. و اگر مقیم باشد یک شبانروز، به پنج شرط. ,

و حکم سماع در دو باب یاد کنیم ان شاء الله تعالی: ,

باب اول در اباحت سماع و بیان آنچه از وی حلال است و آنچه حرام ,

باب دوم در آثار سماع و آداب آن. ,

بدان که ایزد تعالی را سری است در دل آدمی که آن در وی همچنان پوشیده است که آتش در آهن. و چنان که به زخم سنگ بر آهن آن سر آتش آشکارا گردد و به صحرا افتد، همچنین سماع آواز خوش و موزون آن گوهر آدمی را بجنباند و در وی چیزی پدید آرد بی آن که آدمی را در آن اختیاری باشد و سبب آن مناسبتی است که گوهر دل آدمی را با عالم علوی که عالم ارواح گویند هست. ,

و عالم علوی عالم حسن و جمال است و اصل حسن و جمال تناسب است و هرچه متناسب است نمودگاری است از جمال آن عالم، هرچه جمال و حسن و تناسب که در این عالم محسوس است، همه ثمره جمال و حسن آن عالم است، پس آواز خوش موزون متناسب هم شبهتی دارد از عجایب آن عالم، بدان سبب آگاهی در دل پیدا آید و حرکت و شوقی پدید آید که باشد که آدمی خود نداند که آن چیست. ,

و این در دلی بود که ساده بود و از عشقی و شوقی که بدان راه برد خالی باشد، اما چون خالی نباشد و به چیزی مشغول بود، آن در حرکت آید و چون آتشی که دم در وی دهند افروخته تر گردد. و هرکه را دوستی خدای تعالی بر دل غالب باشد سماع وی را مهم بود که آن آتش تیزتر گردد و هرکه را در دل دوستی باطل بود، سماع زهر قاتل وی بود و بر وی حرام بود. ,

و علما را خلاف است در سماع که حلال است یا حرام. و هرکه حرام کرده است از اهل ظاهر بوده است که وی را خود صورت نبسته است که دوستی حق تعالی به حقیقت در دلی فرود آید، چه وی چنین گوید که آدمی جنس خود را دوست تواند داشت اما آن را که نه جنس وی بود و نه هیچ مانند وی بود وی را دوست چون تواند داشت؟ پس نزدیک وی در دل جز عشق مخلوقی بود، و این ردو در دین مذموم است. ,

بدان که آنجا که سماع مباح گفتیم، به پنج سبب حرام شود، باید که از آن حذر کند: ,

سبب اول ,

آن که از زنی شنود یا از کودکی که در محل، شهوت بود که این حرام بود.اگر چه کسی را که دل به کار حق مستغرق بود، چه شهوت در اصل آفرینش هست و چون صورتی نیکو در چشم آید، شیطان به معاونت آن برخیزد و سماع به حکم شهوت شنود و سماع از کودکی که محل فتنه نباشد مباح است و از زنی که زشترو بود مباح نیست، چه وی را می بیند، و نظر بر زنان به هر صفت که باشد حرام است. اما اگر آواز شنود از پشت پرده، اگر بیم فتنه بود حرام بود و اگر نی مباح بود و دلیل آن که دو زن در خانه عایشه رضی الله عنها سرود می گفتند و بی شک رسول (ص) آواز ایشان می شیند. پس آواز زنان عورت نیست چون روی کودکان، ولیکن نگریستن در کودکان در شهوت و جایی که بیم فتنه باد حرام است و آواز زنان نیر همچنین است. و این احوال بگردد. کس باشد که بر خویشتن ایمن باشد و کس باشد که بترسد و این همچنان باشد که حلال خویش را بوسه دادن در ماه رمضان حلال بود کسی را که از شهوت خویش ایمن بود و حرام بود کسی را که بترسد که شهوت وی را در مباشرت افکند یا از انزال ترسد به مجرد بوسه دادن. ,

سبب دوم ,

بدان که در سماع سه مقام است: اول فهم، آنگاه وجد، آنگاه حرکت. و در هر یکی سخن است: ,

مقام اول ,

در فهم است اما کسی که سماع به طبع و غفلت شنود یا بر اندیشه مخلوق کند، خسیس تر از آن بود که در فهم و حال وی سخن گویند، اما آن که غالب بر وی اندیشه دین باشد و حب حق تعالی بود، این بر دو درجه باشد: ,

درجه اول درجه مرید باشد که وی را در طلب خویش و سلوک راه خویش احوال مختلف باشد از قبض و بسط و آسانی و دشواری و آثار قبول و آثار رد و همگی دل وی آن فرو گرفته باشد چون سخنی شنود که در وی حدیث عتاب و قبول و رد و وصل و هجر و قرب و بعد و رضا و سخط و امید و نومیدی و فراق و وصال و خوف و امن و وفا به عهد و بی عهدی و شادی وصال و اندوه فراق بود. و آنچه بدین ماند، بر احوال خویش تنزیل کند و آنچه در باطن وی باشد افروختن گیرد و احوال مختلف بر وی پدید آید و وی را در آن اندیشه های مختلف بود و اگر قاعده علم او محکم نبود، باشد که اندیشه ها افتد وی را در سماع که آن کفر باشد که در حق حق تعالی چیزی سماع کند که آن محال باشد، چنان که این بیت شنود مثلا که: ,

بدان که در سماع سه چیز باید نگاه داشت: زمان و مکان و اخوان. که هر وقت دلمشغولی باشد یا وقت نماز بود یا وقت طعام خوردن و یا وقتی بود که دلها بیشتر پراکنده بود و مشغول باشد، سماع بی فایده بود. ,

اما مکان چون راه گذری باشد، یا جایی ناخوش و تاریک بود یا به خانه ظالمی بود، همه وقت شوریده بود. ,

اما اخوان آن بود که هرکه حاضر بود اهل سماع بود. و چون متکبری از اهل دنیا حاضر بود یا قرای منکر باشد یا متکلفی حاضر بود که وی هر زمان به تکلف حال و رقص کند یا قومی از اهل غفلت حاضر باشند که ایشان سماع بر اندیشه باطل کنند یا به حدیث بیهده مشغول باشند و به هر جانبی می نگرند و به حرمت نباشند یا قومی از زنان نظارگی باشند و در میان قوم جوانان باشند، اگر از اندیشه یکدیگر خالی نباشند، این چنین سماع به کار نیاید. معنی این که جنید گفته است که در سماع زمان و مکان و اخوان شرط است این است. ,

اما نشستن به جایی که زنان جوان به نظاره آیند و مردان جوان باشند از اهل غفلت که شهوت بر ایشان غالب بود، حرام بود که سماع در این وقت آتش شهوت از هر دو جانب تیز کند. و هر کسی به شهوت به جانبی نگرد و باشد نیز که دل آویخته شود و آن تخم بسیاری فسق و فساد شود. هرگز چنین سماع نباید کرد. ,

آثار امام محمد غزالی

9 اثر از ارکان معاملت مسلمانی - رکن دوم - رکن معاملات در کیمیای سعادت امام محمد غزالی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ارکان معاملت مسلمانی - رکن دوم - رکن معاملات در کیمیای سعادت امام محمد غزالی شعر مورد نظر پیدا کنید.