ای بر قد و بالایت از خوبی از قصاب کاشانی ترکیب 1
1. ای بر قد و بالایت از خوبی و رعنایی
گردیده نگه حیران در چشم تماشایی
...
1. ای بر قد و بالایت از خوبی و رعنایی
گردیده نگه حیران در چشم تماشایی
...
1. ای آنکه دیده عرصه جولان حسن توست
جان جهان به قبضه فرمان حسن توست
...
1. بت من به حسن و خوبی به خدا که تا نداری
به دلی نظر نکردم که در او تو جا نداری
...
1. این زلف سیه نیست غم جان من این است
آشوبرسان شب هجران من این است
...
1. رخت در جانگدازی آتش طور است پنداری
زبان در وصف رویت شمع کافور است پنداری
...
1. عزیزا هیچ میدانی چهها با جان ما کردی
هر آن جوری که کردی ز ابتدا تا انتها کردی
...
1. باز چون سرو قد افراختهای یعنی چه
ریشه بر هر جگر انداختهای یعنی چه
...
1. چندان که صبا عطرفشان است در این باغ
چندان که چمن فیضرسان است در این باغ
...
1. شوخی که ز من برده دل زار همین است
داد آنکه مرا دیده خونبار همین است
...
1. زندگی خوب است اما گوشه گلزارکی
طبخکی دلدارکی در ضمن خدمتگارکی
...