2 اثر از ترکیبات در دیوان اشعار قصاب کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ترکیبات در دیوان اشعار قصاب کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

ترکیبات در دیوان اشعار قصاب کاشانی

1 ای بر قد و بالایت از خوبی و رعنایی گردیده نگه حیران در چشم تماشایی

2 بازآ که کشید آخر عشق تو به رسوایی ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

3 اول گل رخسارت سرگرم فغانم کرد وآنگه خم ابرویت قصد دل و جانم کرد

4 عشق آمد و در آخر رسوای جهانم کرد مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

1 ای آنکه دیده عرصه جولان حسن توست جان جهان به قبضه فرمان حسن توست

2 یوسف اسیر چاه زنخدان حسن توست جنت گل کناره بستان حسن توست

3 ما را ضمیر دل ز خیال تو روشن است آیینه از ضیاء وصال تو روشن است

4 چشم کواکب از خط و خال تو روشن است آفاق سربه‌سر ز جمال تو روشن است

1 بت من به حسن و خوبی به خدا که تا نداری به دلی نظر نکردم که در او تو جا نداری

2 ز تو چون کنم که یک جو غم بینوا نداری به چه دل دهم تسلی که سری به ما نداری

3 سر فتنه چون گشاید ز پس نقاب چشمت به یکی کرشمه سازد دو جهان خراب چشمت

4 چو به قصد عاشق آید به سر عتاب چشمت چو شوم ز دور پیدا زره حجاب چشمت

1 این زلف سیه نیست غم جان من این است آشوب‌رسان شب هجران من این است

2 جمعیت احوال پریشان من این است سررشته کفر من و ایمان من این است

3 دیری است که دل در شکن موی تو دارم جان در قدم قامت دل‌جوی تو دارم

4 افسر به سر از خاک سر کوی تو دارم دل در هوس طرّه گیسوی تو دارم

1 رخت در جان‌گدازی آتش طور است پنداری زبان در وصف رویت شمع کافور است پنداری

2 دل از حسن تو چون آیینه پرنور است پنداری ز جوش گریه چشمم خانه مور است پنداری

3 اگر هم‌صحبت چندین چمن نورسته شمشادم و گر پهلونشین صد خیابان سرو آزادم

4 هر آنگاهی که آید جلوه قدّ تو در یادم چنان برخیزد از مضراب غم از سینه فریادم

1 عزیزا هیچ می‌دانی چه‌ها با جان ما کردی هر آن جوری که کردی ز ابتدا تا انتها کردی

2 تو را گر نیست در خاطر بگویم تا چه‌ها کردی از آن روزی که با آشوب عشقم آشنا کردی

3 نه ره نظّاره‌ام را با جمال با صفا دادی نه گوشم را کلامی ز آن لب دیرآشنا دادی

4 نه زنجیری به دستم ز آن سر زلف دوتا دادی نه پا را رخصت سیر سر کوی وفا دادی

1 باز چون سرو قد افراخته‌ای یعنی چه ریشه بر هر جگر انداخته‌ای یعنی چه

2 چهره چون لاله ز می ساخته‌ای یعنی چه ماه من پرده برانداخته‌ای یعنی چه

3 دلت از راه برون رفته ز افسان رقیب زده‌ای دست ندانسته به دامان رقیب

4 شدی از رغم من غم‌زده مهمان رقیب زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب

1 چندان که صبا عطرفشان است در این باغ چندان که چمن فیض‌رسان است در این باغ

2 چندان که ز اشجار نشان است در این باغ چندان که بهار است و خزان است در این باغ

3 برخیز که افتاده در این مرحله غلغل رنگین شده از سیلی دی چهره سنبل

4 از همرهی شبنم و از گریه بلبل از برگ سفر نیست تهی دامن یک گل

1 شوخی که ز من برده دل زار همین است داد آنکه مرا دیده خون‌بار همین است

2 برد آنکه ز من قوت رفتار همین است آن گل که مرا کرده چنین خوار همین است

3 ترکی که شکست دل عاشق ظفر او است شوخی که دوصد عربده در زیر سر او است

4 مستی که بسی غم‌زده بی‌پاوسر او است چشمی که جهانی دو خراب از اثر او است

1 زندگی خوب است اما گوشه گلزارکی طبخکی دلدارکی در ضمن خدمتگارکی

2 می‌کنم اظهار کی من با شما هموارکی در جهان ای یارکان البته باید یارکی

3 گل‌رخک گرم‌اختلاطک جانیک مه‌پیکرک جاهلک لیلی‌وشک خوش‌نغمئک لب‌شکّرک

4 خوش‌ملنگک محرمک زنّارزلفک کافرک شاهدک شنگ و ملیحک چابکک سیمین‌برک

آثار قصاب کاشانی

2 اثر از ترکیبات در دیوان اشعار قصاب کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ترکیبات در دیوان اشعار قصاب کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.