1 بسوخت آتش عشق تو زهد و تقوی را بباد داد ورقهای درس و فتوی را
2 ز عاصفات خدا بحر قهر موجی زد نهنگ عشق فرو برد طور موسی را
3 غرامتست نظر بر مهوسی که ندید میان جلوه صورت جمال معنی را
4 بغیر دیده مجنون کسی نیاورد تاب اشعه لمعات جمال لیلی را
1 هزار بار نمک ریخت بر جراحت ما بشیوهای ملاحت، زهی ملاحت ما!
2 ز دست جور جهان دل خلاص گشت تمام ز سعیها که غمش کرد در حمایت ما
3 هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردیم خلل پذیر نشد ذره ای ارادت ما
4 بیا، که با تو چو آب حیات شیرینست هزار تیغ ستم گر شود حوالت ما
1 باده می ریزند صافی دم بدم در جام ما تا چه خواهد شد ز جام یار ما انجام ما؟
2 ما همه مستیم از آن دولت که بنمودی جمال همچو دولت ناگهان مست آمدی بر بام ما
3 چون سر از خاک لحد در حشر بردارم ز خواب مست و حیران تو باشد جان درد آشام ما
4 لب بلب ما مست آن احسان جاویدان شدیم ساقی از جام لبالب می دهد انعام ما
1 از حد گذشت قصه درد نهان ما ترسم که ناله فاش کند راز جان ما
2 جایی رسید ناله که از آسمان گذشت با او بهیچ جا نرسید این فغان ما
3 ما گم شدیم در طلب حی لایموت از سالکان ره ندهد کس نشان ما
4 نادیده کرد هر نفس از لطف عیب پوش چندین جفا که دید ز ما دلستان ما
1 ای چشم تو در شوخی سرفتنه دورانها خط خوش و رخسارت رشک گل و ریحانها
2 از نرگس مخمورت وز زلف پریشانت سرمست صفا دلها، آغشته غم جانها
3 گفتم که: نکو دانم وصف دهنت، گفتا: در قصه جان ماندی، با دعوی عرفانها
4 در مسجد و میخانه هرجا که روم بینم از درد تو زاریها وز شوق تو افغانها
1 بیادت زنده ام، اینست مشرب مدامت بنده ام، اینست مذهب
2 جمال جان فزایت را بشادی همه امید می داریم، یا رب
3 چو پیدا گشت اسرار «اناالحق » ز غیر او تهی کن قلب و قالب
4 اگر تو سالک راهی بتحقیق شب اندر روز گم شد روز در شب
1 لب عالم منم،چه لب؟لب لب منکر این سخن مباش، «فتب »
2 عقل و جانم ربود و حیران ساخت این بود شاق عشق ونشائه حب
3 گر به جائی رسیده ای،ای دل سخن از ماه گو، چه جای شهب؟
4 گر ترا آه آتشین باشد در دمی حاصلست رفع حجب
1 «اسمعوا منی، یا اولی الالباب »: همه لبند و دوست لب لباب
2 همه در وقت آشکار و نهان این حکایت کنند چنگ و رباب
3 هرچه بشنید در میان آرد بهمان وصف عود در مضراب
4 جز تو کس نیست از ظهور و بطون بهمین شد تمام فصل خطاب
1 ای از جمال روی تو تابنده آفتاب وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب
2 اندر میان پرده عزت نشسته ای در آرزوی روی تو مردند شیخ و شاب
3 تا در هوای عشق تو رقصان چو گرد شد مرغ دلم رمید ز سودای خاک و آب
4 تو آفتاب حسنی و ما سایه توایم ای آفتاب حسن ازین سایه رو متاب
1 ای رخ زیبای تو رشک مه و آفتاب روی تو و جام می، عکس گل اندر شراب
2 جمله جهان انتظار، در طلب یار غار تا که ببیند بخواب روی ترا بی حجاب؟
3 در حجب عزتی، در تتق وحدتی چون همگی حیرتی، مست تو شد شیخ و شاب
4 تو ز من از باده پرس وز می آماده پرس آمد ایام وصل، رفت زمان حجاب؟