1 عقل کل، نفس کل، طبیعت کل بعد از آن جوهر معانی دان
2 جسم کل، شکل عرش، کرسی و پس نه فلک شد بامر حق گردان
3 فلک اطلسست اول او آخرینش قمر ببین و عیان
4 پس از آن کره اثیر و هوا بعد از آن آب و خاک را می دان
1 مرا گفتی که : قول پیر تسلیم بگو : تا خود چسان دیدی بمعیار؟
2 هزارش رحمت حق بر روان باد که نهج قول او در طور ابرار
3 چو حلواییست نیکو، چرب و شیرین ولی جان پدر، زنهار! زنهار!
4 ترا گر قوت همت ضعیفست تناول کن، ولیکن زان بمقدار
1 میرسید، کزین آل عبا تی سعادت همیشه پاینده
2 برد الاغ مرا بشهر تو دزد نیست پیدا، نه مرده، نه زنده
1 سید رهروان دین طیفور آنکه در عمر خویشتن بدفرد
2 در شریعت رسید، راهی یافت در حقیقت رسید ره گم کرد
3 راه کم گشت و راهرو هم گم گم کند راه خویش اینجا مرد
1 تجلی میکند شاهد پس از چندین عجب بر ما ولی از کثرت پرده کماهی دیدنش نتوان
2 ورای پرده قاسم را به حق راهیست پنهانی که میبیند به فضل حق ازل را با ابد یکسان
1 گر ترا میل عالم جانست زاده ترک سین ساسانست
2 از شهامت کمان بی زه را دو الف کن، که کار آسانست
3 بعد از آنت چو ماند نقطه روح باز ماندن نه کار مردانست
4 نقطه را صفر ساز و ثانی شو تا بدانی که جمله سبحانست
1 خداوند داننده دستگیر رؤف و رحیم و قدیم و قدیر
2 ز انوار قدسش دل قاسمی مقدس جنابست و عرفان سریر
3 بفضل خدا فارغ از مال و سال که بی مال میرست و بی سال پیر
4 مشایخ برفتند، از ایشان نماند سوای کهن قصه ای دلپذیر
1 نصب کردست مرا دوست برفع سخنی که برو نفع جهانی متوقف باشد
2 کسر نفسست مرا عادت دیرینه وگر جر کنم در مدد کسر مضاعف باشد
1 قاسمم، قاسم انوار، که اسرار ازل نیست پوشیده ز من، خلق چه دانند مرا؟
2 همه دانم، بخدا و همه دانم او را همه دانند که اندر همه دانند مرا
1 هر چند جنس آب حیاتست خربزه بسیار بی بقا و ثباتست خربزه
2 زنهار! در قوقون بحقارت نظر مکن چون رشک کوزهای نباتست خربزه
3 یک نکته را بدان و عمل کن بدان یقین کاندر خور جهاد و زکاتست خربزه
4 فالیزوان بدان که : سه خرار و چار و پنج ما را بخدمت تو براتست خربزه